26 October 2009

شنبه شب تلفن همراهم را نگاه کردم و شماره ای نا آشنا بر روی صفحه آن بود

شنبه شب تلفن همراهم را نگاه کردم و شماره ای نا آشنا بر روی صفحه آن بود به شماره ای که افتاده بود زنگ زدم. یک آقای جوانی بود که تا صدای من را شنید. گفت آقای مصطفایی شما هستید. خدا را شکر . من مدتها بود که به دنبال تلفن شما می گشتم و قرار بود به کانون وکلا بروم و تلفن شما را دریافت کنم ولی بر حسب اتفاق در یکی از سایتها تلفن شما را پیدا کردم. من می خواست شما را ببینم.

. دیشب قرار گذاشتم. این جوان که چهره ای بسیار نورانی و دلنشین داشت کیسه ای را که به مراه آورده بود به من داد و گفت من چند روز گذشته ماشینی داشتم و آن را فروختم و مقداری نیز پول نقد در بانک دشتم وقتی شنیدم که شم در حال جمع کردن پول برای کمک به این نوجوانان هستید. تمام پولی را که داشتم به مبلغ ده میلیون و دویست و پنجاه هزار تومان را آوردم.

او نیم ساعتی در دفتر من بود و با هم صحبت کردیم وقتی گفت که من مدتهاست که فعالیتهای شما را پیگیری می کنم و هر بار که اتفاقی برای این نوجوانان می افتد نمی توانم به راحتی روزگار بگذرانم. هر روز غصه این نوجوانان را می خورم و آرزو می کنم که همه آنها نجات یابند.

این مرد بزرگ از ماجرای بهنود گفت و گفت که چند روز پشت سر هم به خاطر بهنود گریه کردم و اشک ریختم. به پدرم ماجرا را گفتم و ایشان نیز مبلغ دو میلیون تومان پول داد.

گفت اگر بتوانم باز هم کمک می کنم.

او من را مات و مبهوت کرده بود. نتوانستم در مقابل جملاتی که به کار می برد. حرفی بزنم. فقط حرفهای او را می شنیدم و به خود می گفتم که این مرد کاری می کند که حتی من هم نمی توانم انجام دهم. او احساس خیلی عجیبی داشت. احساسی که حتی من هم نداشته و بعید می دانم بتوانم داشته باشم.

من از این مرد بزرگ و تمام کسانی که برای حفظ حقوق بشر تلاش می کنند سپاسگذارم.

امروز صبح به بانک رفتم و حسابم را چک کردم. حدود بیست و هفت میلیون تومان در حسابی که برای نجات جان نوجوانان اختصاص دادم با پولی که این بزرگوار پرداخت کردند واریز شده بود و امیدوارم این مبلغ به میزانی رسد تا بتوانیم جان افراد را از مرگ نجات دهیم. من مجددا فراخوان را در ذیل درج می نمایم.




http://mohegh.blogfa.com/


در حال حاضر چندین نفر از موکلینم که در کمتر از 18 سال مرتکب جرم شده بودند در انتظار اجرای حکم قصاص نفس هستند آنان نیاز شدید به جمع آوری مبلغی به عنوان دیه دارند که با پرداخت دیه می توان از اولیاءدم رضایت گرفت. اما ذکر نام موکلینم به دلیل ایجاد حساسیت برای خانواده اولیاءدم ممکن نبوده و پس از جمع آوری دیه و اخذ رضایت اعلام خواهد شد.

به همین منظور و اینکه در راستای اخذ رضایت از اولیاءدم، نیاز به وجوهی به صورت نقد است تا بتوان در لحظه گذشت از قصاص به اولیاءدم پرداخت نمود ناچار شدم حسابی به همین منظور افتتاح نمایم تا صرفا صندوقی باشد برای حمایت از کودکان و نجات جان افرادی که در کمتر از 18 سال مرتکب جرم شده اند. ناچار بودنم به این علت است که هیچ انجمن یا نهادی که مورد اطمینانم باشد نیافتم.

وجوه اهدایی خود را به حساب سیبای بانک ملی ایران شعبه میدان سید جمال الدین اسدآبادی تحت شماره 0205327104006 واریز و به دیگر دوستانتان اعلام کنید. شماره کارت سیبا نیز ۶۰۳۷۹۹۱۰۴۳۴۲۹۷۳۱ می باشد که می توانید کارت به کارت نمایید اگر در خارج از کشور اقامت دارید می توانید به صورت گروهی توسط یک شخص مورد اطمینان مبادرت به جمع آوری دیه کرده، و از طریق صرافیها به حساب فوق الذکر واریز کنید.

در صورتی که مبلغی حدود دویست میلیون تومان جمع آوری شود می توان به زودی سه یا چهار نفر از نوجوانان را از مرگ نجات داد.

صمیمانه از اطمینانی که به حقیر می نمایید سپاسگذارم. بدیهی است مبالغ جمع آوری شده و مبالغ پرداختی به اولیاءدم مقتولین در آخر هر ماه محاسبه و در وبلاگ شخصی ام www.mohegh.blogfa.com منتشر و به نظر گرامیتان خواهد رسید.

با تشکر فراوان

محمد مصطفایی وکیل بسیاری از نوجوانان در معرض اعدام

09121212590


5-88602503



دفتر حقوقی حامیان + نوشته شده توسط محمد مصطفایی در دوشنبه چهارم آبان 1388 و ساعت 22:35





نویسنده: madar
دوشنبه 4 آبان1388 ساعت: 22:6
با درود !
امیدوارم در کارتان موفق باشید.من امروز مبلغ 138000تومان(1000 کرن) رابوسیله صراف به حساب مورد نظر واریز کردم.مبلغ زیادی نیست ولی خدا میدانددرحد توانائیم بود.به امید اینکه دیگر دوستان شما را تنها نگذارند وهرگز به اندازه توانش مبلغی به این کودکان یاری رساند.
خواستم به شما اطلاع داده باشم که اگر مبلغ در حساب نبود پاسخش را بنوسید.چون صراف گفت فردا در حساب مورد نظر میباشد.من تصمیم دارم با عده ای در اینجا فردا صحبت کنم شاید کسانی باشند که آنها نیز بخواهند به کودکان کمکی بکنند .
سرفراز باشید
.

No comments:

Post a Comment