05 November 2009

کمپین علیه اعدام کودکان

And here is the rest of it. READ MORE...

خودداری قاضی از ابطال ازدواج دختر 8 ساله



پدر عروس 8 ساله ، به داماد 74 ساله بدهکار بود و این ازدواج برای پرداخت بدهی صورت گرفت.
شیعه نیوز: با رای قاضی دادگاه تجدید نظر و تایید حکم دادگاه پیشین، عروس 8 ساله می تواند با رسیدن به سن بلوغ ، درخواست طلاق کند.




محمد جمجون ، کارشناس مسائل عربستان، در گفتگو با سی ان ان گفت: کمیسیون حقوق بشر عربستان که با حمایت دولت فعالیت می کند در دو سال گذشته خواستار اصلاحاتی درباره تعیین سن قانونی ازدواج شده است.

همچنین روحانی های برجسته (مفتی) عربستان نیز دراین باره می گویند: ازدواج دخترهای 10 سال هیچ اشکالی ندارد.

در این باره بین دولت و مفتی ها اختلاف ایجاد شده است.

محمد جمجون ، با اشاره به تلاش های ملک عبدالله ، پادشاه عربستان سعودی برای تغییر ساختار در عربستان و میانه روی بیشتر افزود: چاپ و انتشار این خبرها در مطبوعات و پایگاه های خبری اینترنتی در سراسر جهان ، باعث ایجاد خشم افکار عمومی می شود.

کارشناس مسائل عربستان افزود: بسیاری از خبرهایی که درباره ازدواج کودکان در عربستان به گوش میرسد ، به مسائل مالی و بدهکاری مربوط است.
نظرات کاربران

READ MORE...

آمار زنان مطلقه و ازدواج موقت به خاطر نیاز مالی

افزایش آمار زنان مطلقه، افزایش بزهکاری و جمعیت کیفری ناشی از طلاق در زندان‌ها نگران کننده است. زینب رنجبر، معاون اداره کل آموزش کارکنان قوه قضائیه، این مطلب را در "نشست هم اندیشی تدابیر حقوقی کاهش خشونت مبتنی بر جنسیت"، عنوان کرد و افزود که با وجود گذشت سی سال از انقلاب هنوز شاهد تأخیر در اصلاح قوانین مربوط به زنان هستیم.

وی در بخشی از سخنانش گفت که طلاق محصول عدم بلوغ فکری و عقلی است. قبلا ً سن قانونی ازدواج دختران 9 سال بود که با تلاش حقوق دانان و تلاشگران حقوق زن به 13 سال ارتقا یافت، اما سن رشد واقعی 18 سال است.

زینب رنجبر همچنین گفت، اغلب زنان به خاطر نیاز مالی تن به ازدواج موقت می دهند و در نگهداری فرزندان حاصل از ازدواج‌های موقت نیز دچار مشکلات مالی می‌شوند. وی در رابطه با قوانین مربوط به زنان گفت که اغلب این قوانین تکلیفی هستند و از حق و حقوق زنان صحبت چندانی در میان نیست.


Translate to English by Google (BETA). READ MORE...

02 November 2009

علي مهين ترابي هفت سال پس از حادثه مرگبار مقابل دبيرستان محاكمه شد


مرگ همكلاسي ام فقط يك حادثه بود

پرونده قديمي ترين زنداني متهم به قتل در نوجواني ديروز يك بار ديگر در دادگاه عمومي كرج مورد بررسي قرار گرفت.

به گزارش خبرنگار ما علي مهين ترابي متهم اين پرونده كه از سال 81 زماني كه 15ساله بود به اتهام قتل عمدي همكلاسي خود به نام مزدك در زندان به سر مي برد روز گذشته يك بار ديگر پاي ميز محاكمه رفت. مطابق اوراق پرونده علي و مزدك در پي يك درگيري لفظي با هم دعواي فيزيكي كردند و مزدك در اين نزاع جان خود را از دست داد.

زماني كه علي مهين ترابي بازداشت شد به ماموران گفت هيچ ضربه يي به مزدك وارد نكرده است. وي گفت؛ من و مزدك با هم دعوا كرديم. آن زمان چون زنگ مدرسه به صدا درآمده بود و بچه ها همه به سمت در حياط رفته بودند جمعيت زيادي آنجا بود. من چاقويي به دست داشتم اما هرگز آن را به سمت مزدك نبردم و ضربه يي نزدم بلكه با فشار جمعيت مزدك به سمت من هل داده شد و چاقو به بدن او فرو رفت. در اين هنگام او غرق در خون شد و روي زمين افتاد.

گفته هاي علي مورد قبول دادگاه قرار نگرفت و اين نوجوان به اتهام قتل عمد به قصاص محكوم شد. در حالي كه حكم صادره از سوي ديوان عالي كشور نيز مورد تاييد قرار گرفته و تنها مرحله باقي مانده استيذان بود محمد مصطفايي وكيل مدافع علي يك بار ديگر به راي صادره اعتراض كرد و اين بار مدعي شد ابهاماتي در نظريه پزشكي قانوني وجود دارد كه در صورت بررسي مجدد مي تواند نشان دهد علي قاتل نيست. به اين ترتيب يك بار ديگر نظريه پزشكي قانوني مورد بررسي يكي از متخصصان قرار گرفت و نظريه جديد پرونده علي را دستخوش تحول كرد. در حالي كه پيش از اين اعلام شده بود پارگي رگ آئورت باعث مرگ مزدك شده است متخصص پزشكي قانوني خاطرنشان كرد احتمال پارگي اين رگ بر اثر فشار جمعيت وجود دارد و هل داده شدن مقتول به طرف چاقوي علي نيز محتمل است.

زماني كه اعتراض مجدد وكيل علي به دفتر آيت الله هاشمي شاهرودي رئيس وقت قوه قضائيه فرستاده شد هيات قضات دفتر رئيس قوه قضائيه اعلام كردند با توجه به اينكه علي اقرار صريح به قتل نداشته است و نظريه پزشكي قانوني هم در اين خصوص ابهاماتي دارد حكم صادره نقض مي شود و رسيدگي مجدد لازم است.

پرونده علي اين بار به شعبه 112 دادگاه عمومي كرج فرستاده شد و قاضي غلامي بررسي اين پرونده را بر عهده گرفت. اين در حالي بود كه ناظم مدرسه يي كه حادثه در آن رخ داده بود نيز نامه يي به قاضي دادگاه نوشت و اعلام كرد خودش ديده علي ضربه يي به مقتول وارد نكرد و فشار جمعيت باعث شد مزدك به سمت علي پرت شود.

روز گذشته بعد از گذشت هفت سال از اين حادثه علي يك بار ديگر پاي ميز محاكمه رفت. در ابتداي جلسه پدر مزدك به عنوان ولي دم اعلام كرد تقاضاي قصاص علي را دارد. وي در حالي كه از فعالان اجتماعي به خاطر حمايت از علي گله مند بود، گفت؛ علي فرزند من را كشته است و من هم تقاضاي قصاص علي را دارم. در اين مدت هيچ كس از من كه پسرم كشته شده بود دلجويي نكرد و همه به دفاع از علي پرداختند. هيچ كس نگفت مزدك كشته شده است و خانواده اش داغدار هستند.

در ادامه علي مهين ترابي به دفاع از خود پرداخت. وي كه اكنون 23ساله است دوباره از روز حادثه گفت. علي كه از اين حادثه ابراز تاسف مي كرد گفت؛ حين درگيري من چاقويي در دست داشتم. آن چاقو را دوستم به من داده بود. چاقو را به صورت مستقيم گرفته بودم. يكباره فشار جمعيت و ليز بودن زمين باعث شد مزدك روي من بيفتد و چاقو به بدن او فرو رود. من هيچ ضربه يي به او نزدم. آنچه اتفاق افتاد واقعاً يك حادثه بود. همه كساني كه اطراف من و مزدك بودند روي زمين افتادند. زماني كه من متوجه شدم مزدك دچار خونريزي شده است ديگران را خبر كردم تا او را به بيمارستان ببرند. من واقعاً قصد كشتن او را نداشتم.

علي يك بار ديگر از پدر مزدك عذرخواهي كرد و از او خواست از تقاضاي قصاص صرف نظر كند. سپس فهيمه حاج محمد علي و محمد مصطفايي دو وكيل علي دفاعيات خود را مطرح كردند و خواستار احضار شهود و ارجاع پرونده به كميسيون پزشكي قانوني شدند. بنا بر اين گزارش قرار است به زودي جلسه ديگري براي رسيدگي به اين پرونده تشكيل شود.

READ MORE...

کمیته ی گزارشگران حقوق بشر: چهار سال حبس به جرم آموزش به کودکان محروم، گزارش تفضیلی از وضعیت سه زندانی بهایی شیراز





بازداشت در حین انجام خدمات انسان دوستانه


کمیته ی گزارشگران حقوق بشر - اردیبهشت ماه سال 85 تعدادی از جوانان حین انجام خدمات اجتماعی و انسان دوستانه در چارچوب یک برنامه سواد آموزی که توسط یونیسف حمایت میشد،به تدریس کودکان بی بضاعت و بعضا خیابانی مناطق محروم شیراز می پرداختند ، ایشان که حدود 54 نفرشان بهایی بودند، هنگامی که در محله های مختلف به خدمت مشغول بودند به طور همزمان بازداشت می شوند. افراد غیر بهایی شب اول آزاد می شوند اما 54 بهایی 6 روز را در بازداشت و در وضعیتی نامناسب می گذرانند و سه نفر از ایشان به نام های ساسان تقوی، رها ثابت و هاله روحی به مدت 1 ماه در بازداشت موقت نگه داشته می شوند. «تشکیل دادگاه»

مدتی بعد دادگاه آنها که از معیارهای یک دادگاه صالح به دور بود تشکیل می شود و 51 نفر آنها با وجود داشتن مجوز فعالیت از سوی شورای اسلامی شهر شیراز به اتهام های: عضویت در گروهک غیر قانونی و تبلیغ به نفع گروههای مخالف نظام اسلامی محاکمه می شوند. همچنین علیرغم دفاعیه ی این گروه مبنی بر عدم وجود سر گروه، آقای ساسان تقوی و خانم ها رها ثابت سروستانی و هاله روحی جهرمی به تشکیل و اداره دستجات و گروههای غیر قانونی نیز متهم می شوند.

حکم دادگاه برای این سه نفر به صورت چهار سال حبس تعزیری که از آبان سال 86 شروع شده و برای 51 نفر باقیمانده ، یک سال حبس تعلیقی مشروط به شرکت در کلاس هایی تحت عنوان "تبلیغات اسلامی" به مدت سه سال صادر گردید که از اسفند سال 86 شروع شده است. عدم شرکت در این کلاس ها برابر با اجرای حکم زندان یاد شده می باشد. شایان ذکر است این کلاس ها بنا به دستور دادستان استان تنها می بایست شامل مباحث اسلامی از جمله معاد، نبوت و توحید باشد و به هیچ وجه نباید به اعتقادات کسی توهین شود، در صورتی که متاسفانه این افراد هر جلسه با انواع توهین به اعتقادات رو به رو هستند.

«افشای سند بی گناهی»

سال گذشته و در حالی که سه تن از بازداشتیان ماه دهم بازداشت خود را می گذراندند سندی منتشر شد که حکم به آزادی این سه تن و بی گناهی گروه 54 نفره ایشان می داد. طبق سند یاد شده که گزارشی بر اساس تحقیقات "ولی رستمی" بازرس و مشاور حقوقی دفتر امام جمعه و نماینده ی ولی فقیه در شیراز بود ؛ توقف احکام صادره لازم الاجرا می نمود. در قسمتی از این نامه که نقل قول یکی از ساکنین و معتمدین محله ی مهدی آباد است، می خوانیم: " این افراد از آغاز فعالیت تا کنون با هدف خیر اندیشی و خدمت انساندوستانه به نوجوانان و جوانان هفته ای یک مرتبه کلاس داشتند و بیشتر کلاسها جنبه نقاشی و آموزش خط و بهداشتی و اخلاقی داشت و هیچگونه اظهار نظری در خصوص مسایل دینی و سیاسی نداشتند و هیچ وقت از بهائیت نه اسمی و نه عنوانی مطرح نکردند از نحوه آموزش و حضور در بین نوجوانان و جوانان این محله اظهار رضایت می کردند و معتقد بودند از زمان حضور این افراد در محله مهدی آباد روش آداب و معاشرت و اخلاق اجتماعی جوانان تغییر مثبت داشته بگونه ای که باعث دلگرمی خانواده ها و امیدواری نسبت به آینده فرزندان از نظر تربیتی گردیده بودند. "

با وجود اینکه حتی تبلیغ دیانت بهایی بنا بر ماده ی 19 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نمی تواند جرم محسوب شود این سند مشخص می کرد که فعالیت ایشان کاملا انسان دوستانه بوده و جنبه ی تبلیغی نداشته است.

«آخرین وضعیت»

هاله روحی ٢٩ ساله؛ رها ثابت ٣٣ ساله؛ و ساسان تقوا ٣٢ ساله پس از گذشت قریب به دو سال همچنان در زندان اطلاعات شیراز (معروف به پلاک 100 ) به سر می برند. از آنجا که مکان نگهداری این افراد زندان عمومی شهر نیست، آنها در طول این مدت از حقوق اولیه ی زندانیان نظیر معاشرت با افراد دیگر، هواخوری کافی، استفاده منظم از تلفن و مرخصی قانونی محروم بوده اند. در حالی که درخواست برائت سه زندانی بهایی در شیراز در اسفند ماه سال گذشته به دادگستری ارسال شده، هنوز هیچ گونه پاسخی در این خصوص به خانواده های این زندانیان داده نشده است.

گفتنی است ساسان تقوا که از ابتدای بازداشت به علت تصادف شدید از سلامت جسمانی مناسبی برخوردار نبوده ، در روز 11 مرداد تحت عمل جراحی روی پایشان قرار گرفته و پس از حدود یک ماه مرخصی استعلاجی که به صورت توقف حکم انجام گرفت ، به زندان بازگردانده شد. وی هم اکنون از درد شدید پا رنج می برد و تمام مدت زندان خود را به صورت انفرادی گذرانده است..

READ MORE...

01 November 2009

دوران کودکی - از شمی صلواتی

دوران کودکی

وقتی که بچه بودم خبر مرگ را زیاد می شنیدم.بخصوص خبرمرگ زنانی که درحین زیمان اتفاق می افتاد. این خبرها آنقدر برایم سخت و دردناک بود که سایه به سایه با من میآمد و زمانی که مادرم درحال زایمان بود وحشت مرگ به شدت مرا فرا میگرفت.غم انگیز بود. .
. غم انگیز بود. خبرمرگ خیلی از انسانها، جوان و میانسال وگاها”پیر در روستا می پیچد و همه را متاثر میساخت. خبر مرگ بر بازی کودکانه من و همسالانم سایه می انداخت و دنیای کودکانه ما را با ترس روبرو می ساخت. در آن لحظه ها شادابی روحی را از ما می گرفت و ما را به دنیای غریبانه خود باز می گرداند. دنیای غریبانه ای که در آن رنج و غذاب روحی بود، دنیای که ما را در پناه دیوار گلی جا می داد و حسی را در ما بیدار می کرد که تنهای، تنهائیم.

طغیان احساس و عواطف انسانی برای تسکین شدت درد در جملاتی بیان میشد:
«به رحمت خدا رفت». «دنیای روشن فانی است»، «مرگ قطعی است همه باید بروند»، «شتری است که درخانۀ همه میخوابد». یک روز از پدرم پرسیدم فقط خدا آدم رامیکشد؟پدرم درجوابم گفت ” پس او دیگه خدا نیست یک جانی است. از او پرسیدم پس چرا مردم میگویند به رحمت خدارفت؟ پدرم سری تکان داد و گفت: “اینها چرندیات مردم عوام و خداپرستان ریاکاراست.”

در مورد وضعیت آن موقع نوشتن برایم آنقدرها هم ساده نیست، در حالیکه کمتر بهاری بود که خبر مرگ یا زخمی شدن عزیزی که بر اثر سیل و ویرانی راه ها به گوش نرسد. مرگ ناشی از مریضهای متفاوت و شناخته نشده در آن لحظه ها تاسف بارترین و غم انگیز ترین صحنه های روز بود همه اینها خاطرهای تلخیست که در جان و روح آدمی همچو شعله آتش نفوذ می کند و فقط شادابی خاکستر شده را به جای می گذارد که برای بقا، پای بر آن خواهم نهاد تا در باز پس گرفتن شادابی ها، گذشت به فراموشی سپرد شود چیزی که محال است، امکانپزیر نیست.

مرگ همچنان کابوسی بود که هرشب سراغم را میگرفت و از شدت ترس وحشتزده ازخواب میپریدم. این کابوسها را از بچگی هنگامیکه هنوز به مدرسه نرفته بودم داشتم. داستان ازاین قرار بود که برجنازۀ یک جوان که باچاقو تکه تکه شده بود حضور داشتم. گریه و فغان زنان و مردان سربه فلک میکشید.ازاَن روز به بعد شبها به کابوس مرگ درخواب وبیداری دچارشدم . داستان مرگ در جسم و روح من دمید بود و همچو شعلۀ آتش جان سوز تنم شد.تنها بودم. کودکی ناتوان در جستجوی علت مرگ .

آن روزها عقلم به جائی نمیرسید. نمیدانستم که در سرزمین ما صاحبان دانش به دار آویخته می شوند. یا به گلوله بسته میشوند تا حقایق همچنان درخفا بماند. مرگ مرا به جستجو میبرد و هچنان سوالهایم بی پاسخ میماند.گاهی اوقات درخیال کودکانه خود به عذاب تن میدادم.چرا که دنیای من کوچک بود.آنقدرکوچک به وسعت دستتان کودکانه ام که از یافتن جوابها عاجز و ناتوان.

در حالیکه ما در میان فقر و انواع مریضیها با مرگ دست و پنجه نرم می کردیم بزرگ مردان بر مسند قدرت در اوج عظمت میلیارها دلار هزینه خرج جشن 2500 ساله سطلنتی در ایران می کردند که به قیمت محرومیتهای مردمی ستم دیده که از حداقل زندگی در سطح ابتدائی محروم بودند تمام می شد. به همین دلیل یک گزارش کوتاه از یک سایت انترنتی به نام جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، كسب اعتبار كاذب را در اینجا جهت اطلاع خوانند نشر می کنم تا بتوانم تناقض طبقاتی صرفنظر از هزینه هنگفت ساواک و ارتش، را در تصویری هر چند ضعیف برای قضاوت به محضر دید بگذارم .

“در م.

READ MORE...

سرود 13 آبان روز دانش آموز

. And here is the rest of it. READ MORE...

برگزاری دادگاه علی مهین ترابی و وضعیت بغرنج هنگامه شهیدی و آزادی امیر خالقی

امروز ساعت 9 صبح قرار بود تا دادگاه علی مهین ترابی نوجوانی که در سن 16 سالگی به اتهام قتل راهی زندان شده بود برگزار شود. ساعت ده دادگاه با حضور پدر مزدک خدادادیان شروع شد. در این جلسه مجددا علی منکر ارتکاب جرم قتل عمد شد و گفت که مزدک را به سمتش هل داده اند و وی با چاقو به بدن مزدک نزده است. در این جلسه صحبتهای زیادی شد خانم فهیمه حاج محمدعلی هم به عنوان یکی دیگر از وکلای علی حضور داشت. هر دوی ما لایحه دفاعیه خود را تقدیم دادگاه کردیم و من از دادگاه درخواست کردم که از شهود دعوت شود تا اظهارات آنها جهت کشف واقعیت استماع گردد. همینطور درخواست نمودم که گواهی پزشکی قانونی مجددا مورد بررسی پزشکان پزشکی قانونی قرار گیرد. به نظر می رسد دادگاه مجددا تشکیل و اظهارات شهود استماع گردد. در این پرونده واضح و روشن است که قتل عمدی توسط علی رخ نداده است. ولی باید دید نظر دادگاه چیست.

ا







میر خالقی هم که در سن 16 سالگی مرتکب قتل شده بود امروز از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد. امیر خالقی دو بار به پای چوبه دار رفت ولی در نهایت با کمک خیرین و پرداخت وجهی به عنوان دیه اولیاءدم رضایت داده و امیر از مرگ نجات یافت.

پای
.

READ MORE...