08 October 2009

به انسانهاي آزاده در سراسر جهان !

"دو بار مرا برای اجرای قصاص به سلول انفرادی بردند ، شبهای تلخ و سرد و سنگینی بود. نمی دانم چه بگویم هزاران بار مردم. می خواستم گریه کنم،اشکی نبود.می خواستم ناله کنم،صدایی دروجودم باقی نبود.
می خواستم در تنهایی مادرم را در آغوش بکشم و اشک بریزم ولی جز دیوار سفید و آهن سرد هیچ چیز نبود.
. به انسانهاي آزاده در سراسر جهان !

لحظاتي از همه مشكلات روزمره و افكار روزانه فاصله بگيريد و وقت اتان را به ما بدهيد. در اينجا در مورد دردناكترين و رنج آورترين پديده قرن صحبت ميكنم. در مورد نوجواناني كه ميتوانستند٬ اقوام من و شما باشند٬ فرزند من و شما ٬ خواهر و يا برادر ما٬ در مورد بهنود و اكرم حرف ميزنم. سحرگاه خونين ۱۱ اكتبر ٬ نيمه هاي شب٬ قرار است در آهنين سلول انفرادي اينها باز شود ... چهل و هشت ساعت ديگر بهنود و اكرم و تعداد ديگري كه حتي اسمشان را نميدانيم٬ براي اعدام به محوطه زندان اوين منتقل ميشوند... ما موظفيم نگذاريم اين فاجعه اتفاق بيفتد...
اين سومين بار است كه بهنود پاي چوبه دار ميرود٬ بار دوم او بعد از بازگشت از محوطه اعدام چنين نوشت:
"دو بار مرا برای اجرای قصاص به سلول انفرادی بردند ، شبهای تلخ و سرد و سنگینی بود. نمی دانم چه بگویم هزاران بار مردم. می خواستم گریه کنم،اشکی نبود.می خواستم ناله کنم،صدایی دروجودم باقی نبود.
می خواستم در تنهایی مادرم را در آغوش بکشم و اشک بریزم ولی جز دیوار سفید و آهن سرد هیچ چیز نبود.
به آخر عمری رسیدم که هیچ چیز جز تلخی از آن ندیده بودم و در پایانش جز بار شرمندگی و پشیمانی چیز دیگری برایم باقی نمانده بود.
زندانبان کلید را گرداند و گفت بر خیز وقت رفتن است.
صدای کلید قلبم را لرزاند بیاد درد جانکاه شما افتادم،زمانی که فرزندتان را دیدید.
مرا به محوطه زندان بردند تمام زندگیم در همین دقایق جلو چشمم گذشت و یاد فرزند شما افتادم که او هم چون من آرزوهای فراوانی داشت.
زمانی که در پای چوبه دار به من گفتند،یک ماه فرصت داری تا رضایت بگیری با دیدن برادر آن مرحوم احسان عرق سرد خجالت بر پیشانیم نشست. مرا به زندان برگرداندند.
در سلولم بغضم ترکید.
ایکاش باد صدایم را می برد
ایکاش گنجشکانی که از بالای دیوار بلند زندان رد می شوند حرفهایم را می شنیدند و بر ايوان خانه شما مي نشستند و برايتان بازگو ميكردند.
..امروز مجددا بهنود در سلول انفرادي است و منتظر باز شدن در زندان است. صداي اين نوجوان و هشت محكوم به اعدامي را كه اين روزها ميخواهند به قتل برسانند٬ را به گوش دنيا برسانيد. شما بايد گنجشكاني باشيد كه صداي دردمند كودكاني را به گوش جهانيان مي رسانيد كه با جشن ۱۸ سالگي آنها٬ چوبه دار را آماده ميكنند و جلادان آنها را در اين قرن و جلوي چشم همه ما ٬ وحشيانه به قتل ميرسانند.
به پا خيزيم و به بهنود و اكرم و صفر و همه محكومين به اعدام نشان دهيم كه در روزهايي كه ميليونها نفر از مردم ايران٬ با پاهاي خود در خيابانها حكم سرنگوني حكومت اسلامي و رفتن اين جلادان را داده اند٬ ما نميگذاريم جانيان حاكم بر ايران با قتل بهنود و ندا و سهراب و صفر و اكرم٬ از مردم انقلابي در ايران زهر چشم گرفته و براي حيات ننگين و حكومت قرون وسطايي اشان ٬ فرصت بخرند.
مردم آزاده و منزجر از حكومت اسلامي !
امروز و فردا ٬ در هر جايي كه هستيد٬ بهر طريق ممكن به اين احكام وحشيانه اعتراض كنيد. جلوي مراكز دولتي در اروپا و كانادا و امريكا ٬ تجمع كنيد ٬ در مقابل اتحاديه اروپا و سازمان ملل٬ و بگوييد بايد فورا به اين احكام اعتراض كنند.
در مقابل مراكز خبري و رسانه ها تجمع كنيد و بگوييد اخبار اين جنايات را منعكس كنند و از مردم بخواهند به اين جانيان اعتراض كنند.
روز ۱۰ اكتبر ٬ شنبه روز جهاني عليه اعدام است. همه جا در دنيا در همه مراسمها و ميتينگها به مناسبت روز جهاني عليه اعدام عكسهاي بهنود و اكرم و ندا و سهراب را در دست گرفته و به جهانيان بگوييد٬ بايد عليه اين جنايات اعتراض كنند. ما نبايد بگذاريم بهنود شجاعي و اكرم مهدوي و صفر انگوتي و علي مهين ترابي و ... را اعدام كنند.
ما ميتوانيم اين انسانهاي دردمند و اسير حاكمان جنايتكار اسلامي را نجات دهيم. بپا خيزيم و به بهنود نشان دهيم تنها نيست...

مينا احدي
كلن ۸ اكتبر ۲۰۰۹
minaahadi@aol.com

No comments:

Post a Comment