11 October 2009

اعدام بهنود و عمیقترین تنفر و انزجار علیه حکومت اسلامی

اعدام بهنود و عمیقترین تنفر و انزجار علیه حکومت اسلامی
عبدل گلپریان
روز تلخی بود، تلخ تر از همیشه. بهنود را همه می شناختند همانند دلارا، همانند کودکان و نوجوانان زیادی که عکس و سرگذشت زندگی تلخشان در رسانه های خبری منعکس شده بود. بارها و بارها فیلم لحظات زندگی بهنود پخش شده بود. با دیدن آن لحظات آرزو می کردی آنچنان قدرتی باشی که او و صدها کودک و نوجوان اسیردر این سیاه چال قرون وسطائی را نجات دهی. اما این قدرت عظیم برای نجات جان کودکان و نوجوانان، برای نجات میلیونها انسان در ایران چیزی نیست جز انقلاب مردم برای سرنگونی یک رژیم پوسیده و ضد بشری. . این قدرت هم اکنون به جریان افتاده است. اگر بهنودی اعدام می شود، اگر طنابهای دار مهیا و به رخ مردم کشیده می شوند برای این است که مانع این انقلاب شوند. اما این توحش و عمق ضد بشری حکومت اسلامی با طناب و تجاوز نخواهد توانست مانع از ادامه حرکت آن شود.

در حالی که صف وسیعی در ایران و جهان با اعتراضات خود در چند روز گذشته حکم اعدام بهنود شجاعی را محکوم کردند، در حالیکه مردم از ساعات اولیه بامداد یکشنبه در مقابل زندان اوین تجمع و به اجرای این حکم شوم اعتراض کردند و در حالیکه چشمها در انتظار لغو این حکم ضد بشری بود، حکومت قتل و جنایت اسلامی بهنود جوان را که سالها در انتظار و آرزوی آزادی و برگشتن به میان خانواده و دوستانش بود، در اوج سبعیت اعدام کرد. رژیم اسلامی با اعدام بهنود و دیگر کودکان و نوجوانانی که تا کنون از دم تیغ گزرانیده است، پرونده جنایت علیه بشریت خود را سنگین تر از پیش کرده است.

برای حکومت قتل و اعدام در 11 اردیبهشت که دلارا را اعدام و به صف کارگران یورش برد و امروز یکشنبه 11 اکتبر درگرفتن جان نو جوانی که چندین بار پای چوبه دار برده شد و عاقبت او را کشتند، روزهای دهشتناکی هستند. این جانیان خوب فهمیده اند که این حکومت دیگر آن حکومت شش ماه قبل نیست. خوب دریافته اند که با موجی از انزجار میلیونی در داخل و خارج روبرو هستند. خوب شیرفهم شده اند که اگر روزی خون انسانی را نریزند نمی توانند بر مسند قدرت باقی بمانند و خوب در گوششان فرو رفته است که مردم قصد به زیر کشیدنشان را دارند.اعدام بهنود شجاعی توسط جلادان اسلامی درشرایطی صورت گرفت که میلیونها نفر برای خلاصی از حکومت اعدام در صدد نقطه پایانی بر این بساط آدم کشی هستند.

اعدام بهنود جوان و ردیف کردن تعدادی دیگر نوجوان و بزرگسال برای کشتار در قتلگاهای حکومت اسلامی، بجز استیصال و درماندگی این رژیم چیز دیگری نیست. اعدام بهنود درست یک روز بعد از روز جهانی علیه اعدام و دو روز بعد از روز جهانی کودک، همچون همیشه در ضدیت با هر آنچه که بوئی از انسایت را دارد، از جانب این حکومت در حال سقوط و در انظار جهانیان به نمایش گذاشته شد. اعدامهای اخیر توسط حکومت اعدام، حکومت تجاوز و شکنجه، فقط برای ایجاد فضایی است تا اندکی مردم انقلابی و سرنگونی طلب را به عقب نشینی وادار کند. اما مردم همانطور که تا کنون نشان داده اند، نه با اعدام کودکان، نه با سنگسار و نه با زندان، تجاوز و شکنجه، مرعوب نخواهند شد و از پای نخواهند نشست و با انقلاب خود بساط سه دهه آدمکشی و خون ریزی این رژیم عصر حجری را که از این انقلاب به وحشت افتاده است جارو خواهند کرد. حکم رفتن حکومت اسلامی را مدتهاست مردم انقلابی در کوچه و خیابان، دانشگاه و کارخانه داده اند. جنایات چند ماه گذشته در خیابانها و زندانها علیه مردم بپا خواسته و انقلابی توسط حکومت اسلامی و اخیرا نیز موج گسترده خطر اعدامها و اعدام بهنود شجاعی توسط حکومت اسلامی، تلاشی برای ادامه چند روز بیشتربه عمرسراپا ننگین حکومت اسلامی است. اعدام بهنود شجاعی اما عمیقترین نفرت و انزجار علیه حکومت اسلامی را دامن زد و عزم راسخ مردم انقلابی را برای پایان دادن به جهنمی که این رژیم فراهم کرده جزم تر خواهد کرد.

زنده باد حکومت انسانی
سرنگون باد حکومت قتل و جنایت اسلامی
عبدل گلپریان 11 اکتبر 2009
.

No comments:

Post a Comment