23 September 2010

گزارشی از كودكان محروم مانده از تحصيل :ديوار بلند مدرسه، براى كودك فقير كوتاه نشد

ايلنا: كفش نو و براقش را كه عكس «مرد عنكبوتى» دارد به پسر همسايه‌ نشان مي‌دهد، حداقل 30 هزار تومان قيمت دارد، پسر همسايه هم كوله‌پشتى مدرسه با مارك «آديداس»‌ را نشان مي‌دهد و مي‌گويد پدرم با آنكه حراج بوده، بابتش 48 هزار تومان پول پرداخت كرده است!
مي‌گويند، تو از جنس آنها نيستي؛ با اين حال وقتى شب گذشته آخرين بسته‌ى آدامس و بيسكويت‌ها را با هزار التماس فروختي، شام خورده و نخورده كنار برادرت از خواب بيهوش شدي؛ حتى فرصت نداشتى نگاهى به تقويم بياندازي؛ شايد اگر مي‌دانستى امروز اول مهر است، براى فردا، كيسه بساطت را پر از خودكار و مدادمى كردى تا بتوانى همه را اطراف مدارس بفروشى...
وقتى هنوز كلاس اولى نشده بودى و از روى اجبار ، دست‌فروشى مي‌كردى قيمت اسكناس‌ها را از رنگشان تشخيص مي‌دادي؛ و سكه‌ها را از بزرگى و كوچكي‌شان؛ گاهى هم سرت كلاه مي‌رفت و بابت يك بسته بيسكويت كمترين پول را مي‌گرفتى! آنوقت بود كه شب با حساب و كتاب نا‌مادرى و غرو لندهايش، از ترس، مو به تنت راست مي‌شد...! امروز كه تمام حواست به پيدا كردن مشترى براى بيسكوئيت‌هايت بود، به طور اتفاقى از صداى بلند راديوى يكى از ماشين‌ها كه پشت چراغ‌قرمز منتظر بود، گوش‌هايت تيز شد و فهميدى كه زنگ مدرسه امروز براى خيلى از همسن و سالانت به صدا درآمده، «امروز اول مهر است» .
گوشه‌اى از خيابان، بهت‌زده، نشستى و ياد اولين و آخرين كيف مدرسه‌‌ات افتادى كه حالا گوشه‌ى انبارى خاك مي‌خورد؛ اضطراب خرج خانه و مريضى برادر معلولت تلنگر محكمى شد تا ديگر ياد خاطرات نكنى و جعبه‌هاى بيسكوئيت را تا ظهر بفروشى!
احمد فقط تا دوم دبستان درس خوانده، در يكى از مجتمع‌هاى تجارى مشهد در مغازه‌ بستني‌فروشى كار مي‌كند، با اينكه قدش به داخل يخچال و ظرف بستنى نمي‌رسد اما چهارپايه كوچكى زير پايش مي‌گذارد و به سختى پياله را درون محتويات بستني‌هاى شكلاتى و ميوه‌اى مي‌كند.
از ساعت 9 صبح تا 6 شب در مغازه كار مي‌كند؛ و هر سه هفته، يك بار هفت هزار تومان دستمزد مي‌گيرد.
احمد سرش را به يخچال تكيه مي‌دهد و با اينكه مي‌داند اول مهر است، با افتخار مي‌گويد: مادرم با همان پول ماهيانه براى شام و ناهار مواد غذايى مي‌خرد؛ خدا را شكر، كارم را دوست دارم.
شيپورى براى انعكاس يك سويه‌ى اخبار
ايلنا از اول مهر گزارش مي‌دهد؛ اخبار روز اول مهر و پيشواز براى اين ايام زياد است، روز كلاس اولي‌ها يا روزى ديگر براى آ‎غاز يك سال تحصيلى جديد. مسئولان آموزش و پرورش امروز و فردا مي‌روند تا زنگ‌هاى مدارس را به صورت نمادين به صدا در‌آورند، كارشناسان هم اين روزها به دنبال خريد كيف و كفش و روپوش هشدارهايى داده‌اند؛ «كيف مناسب بخريد و به فكر ستون فقرات كودكانتان باشيد، براى زنگ تفريح به كودكانتان ميوه بدهيد و ...» اما اخبارى از كودكان محروم مانده از تحصيل و آنها كه كمرشان زير بار مسئوليت خرد شده ، در وعده‌هاى غذايي‌شان خبرى از ميوه نيست و روزي‌شان از مخازن زباله تامين مي‌شود و... وجود ندارد.
نگاهى به سايت‌هاى خبري، اخبار جرايد و روزنامه‌ها بياندازيد، آرشيو اخبار را نگاه كنيد، حتى اشاره‌اى هم به كودكان محروم مانده از تحصيل نشده و تمام اخبار، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، يادداشت‌ها و .... به كودكانى اختصاص داشته كه امسال به مدرسه مي‌روند و از حق تحصيل برخوردارند.
شايد مباحث مربوط به هدفمند كردن يارانه‌ها و اطلاع‌رسانى پيرامون اين قانون، آغاز سال تحصيلى جديد و مسايل مربوط به ثبت‌نام دانش‌آموزان جزو اولين و داغ‌ترين سوژه‌هاى خبرى يك يا دو ماه اخير بوده و جاى خالى اطلاع‌رسانى پيرامون كودكان كار كه امسال به دليل فقر و مشكلات خانوادگى امكان ورود به مدرسه نداشتند و كودكانى كه امسال از تحصيل محروم بودند و به وضوح مشاهده مي‌شود.
با وجود خلاء‌ آمار مربوط به كودكانى كه از رفتن به مقطع راهنمايى يا دبيرستان بازماندند و يا چند كلاس بيشتر درس نخوانده‌اند، گويا در تمام خبرهاى اين ايام، شيپورى به دست گرفته شده تا يك طرفه و با چشم بسته در مورد يك روى سكه‌ى كودكان مدرسه‌اى و ايام مهر اطلاع‌رسانى شود.
كودكان نونوار در برابر محروم ماندگان از تحصيل
به راستى روى ديگر سكه به چشم چه كسى آمده؟ كدام مسئول با ديدن اخبار و تصاوير مربوط به محصلان و دانش‌آموزان دلش به حال محرومان از تحصيل، دختران ناگزير به ترك تحصيل و .... سوخته و به حالشان غبطه خورده؟ عده‌اى بهتر و گران‌قيمت‌ترين كيف مدرسه را براى كودكانشان مي‌خرند، عده‌اى با دوستشان بر سر خريد آخرين كيف و كفش مارك‌دار رقابت‌ مي‌كنند، دسته‌اى ديگر براى خريد كيف، جامدادى و لوازم‌التحريرى كه نقش و نگار معروف و محبوب‌ترين شخصيت عروسكى را داشته باشد سر و دست مي‌شكند.... افرادى هم يا به وسايل سال قبل تكيه مي‌كنند ويا به سراغ ارزان‌ قيمت‌ترين ابزار مي‌روند.... بازار خريد داغ است.
اما دسته ديگر حتى امكان فكر كردن به مدرسه و كلاس درس را هم ندارند... يا سر چهارراه‌ها دستفروشى مي‌كنند و يا در تنگ و تاريك‌ترين كارگاه زيرزمينى چال مي‌كنند.... دخترانى پاى دار قالى مي‌نشينند و يا در همان سن كودكى به خانه بخت مي‌روند و از تحصيل محروم مي‌شوند.
انعكاس صداى فاصله‌ى طبقاتى از مدارس
فرشيد يزدانى مديرعامل سابق انجمن حمايت از حقوق كودكان با اشاره به آمار آخرين سرشمارى «سال 85» و اعلام اينكه در اين سال، نزديك به 27 درصد از كودكان، خارج از چرخه تحصيل بوده‌اند به خبرنگار ايلنا مي‌گويد: اگرچه از اين سال به بعد آمار و ارقام مشخصى در مورد وضعيت محروم‌ماندگان از تحصيل وجود نداشته اما به نظر مي‌رسد كه امسال با توجه به وضعيت اقتصادى و بار احتمالى هدفمند شدن يارانه‌ها، وضعيت امرار معاش كودكانى كه در خانواده‌هاى فقير زندگى مي‌كنند به مراتب بدتر شده و فشار اقتصادى تاثير مستقيم و بي‌واسطه بر دوش خانواده‌ها و كودكانشان داشته باشد كه نتيجه آن حذف كودكان از صحنه‌ مدارس و افزايش تقاضا براى كار در ميان آنان است.
او مطابق با پيمان‌نامه جهانى حقوق كودك و قانون اساسى به تعهدات ايران در برابر تحصيل و نيازهاى آموزشى كودكان اشاره مي‌كند و ادامه مي‌دهد: با وجود آنكه قانون در اين زمينه نسبت به حق مسلم كودكان براى آموزش و برخوردارى آنها از علم و دانش صراحت دارد اما دولت با داشتن نگاه ”اقتصادى“ و ”بنگاه‌دارى“ به سيستم آموزش و پرورش و راه‌اندازى مدارس غيرانتفاعى كه نزديك به هشت درصد از كودكان در اين مدارس درس مي‌خوانند، عملا زمينه‌هاى ايجاد فاصله طبقاتى ميان كودكان را از سنين كودكى فراهم كرده و حتى به اين مسئله دامن زده است و در عين حال باعث شده تا كودكان نتوانند از امكانات جامعه كه دولت موظف به فراهم كردن رايگان آن بوده به طور يكسان برخوردار شوند.
دخترانى كه وارد مدرسه نمي‌شوند تا چشم و گوششان بسته بماند
اين فعال حقوق كودك وضعيت كودكان مهجور مانده از تحصيل در روستاها را جدي‌تر مي‌داند و مي‌گويد: به نظر مي‌آيد كه با خصوصى شدن مهدهاى كودك در روستاها و به دنبال آن تعطيل شدن مهدها در روستاها و فشار بر روى خانواده‌ها، آمار كودكان خارج از چرخه تحصيل بيشتر باشد.
يزدانى مهم‌ترين عامل ترك تحصيل ميان كودكان، گرايش آنها به كار و نبود امكانات تحصيلى براى دسته‌اى از كودكان را فقر اقتصادى و فرهنگى مي‌داند و ادامه مي‌دهد: متاسفانه به دليل فقر اقتصادي، دختران در روستاهاى عقب‌ مانده امكان تحصيل ندارند همچنين خانواده‌هايى به دليل فقر فرهنگى نيز، از ادامه تحصيل فرزندان خود در مدارس سر باز مي‌زنند و اعتقاد دارند كه اگر دخترانشان وارد مدرسه شوند، چشم و گوششان باز شده و به عنوان مثال با مواد مخدر يا ساير مسايل آشنا مي‌شوند!
دود مشكلات اقتصادى معلمان به چشم دانش آموزان مي‌رود
مديرعامل سابق انجمن حمايت از حقوق كودكان در ادامه با اشاره به قانون هدفمند كردن يارانه‌ها و تاثير منفى آن بر روى كادر آموزشى مدارس ابراز نگرانى كرده و خاطر نشان مي‌كند؛ با توجه به افزايش محدود «5ـ6 درصدى» حقوق آموزگاران و كارمندان وزارت آموزش و پرورش و اثرگذارى مستقيم قانون هدفمند كردن يارانه‌ها بر روى زندگى آنها، معلمان با اين شرايط مجبور مي‌شوند كه كار دوم يا سوم داشته باشند و افزايش مشكلات شخصى و اقتصادي‌شان به طور حتم بر روى كيفيت آموزش معلمان به دانش‌آموزان نيز اثر منفى خواهد داشت.
يزدانى عضو انجمن حمايت از حقوق كودكان نبود آمار دقيق در مورد كودكان محروم مانده از تحصيل در كشور را نشان از عدم برنامه‌ريزى مناسب در زمينه مسايل اجتماعى مي‌داند و مي‌گويد: با توجه به آنكه هر گونه آمارى مبناى تصميم‌گيرى است، نبود آمار در اين بخش يا ساير مسايل و پديده‌هاى اجتماعي، نشان از دورنماى مبهم در آن پديده دارد و اينكه برنامه‌ريزى مناسبى نيز در آن بخش وجود ندارد، به همين دليل به نظر مي‌رسد كه بخش‌هايى از انحرافات در حوزه آموزش از اين مسئله نشات گرفته باشد.
كاهش 3 ميليونى دانش‌‌آموزان در سرشماري‌هاى گذشته
فاطمه قاسم‌زاده عضو كميته هماهنگى شبكه كارى كودكان كار ايران نيز در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا با ابراز اميدوارى از اينكه كودكان كار به سيستم ‌آموزشى برگردند خاطر نشان مي‌كند: متاسفانه كودكان قربانيان اول و آخر فقر اقتصادى و فرهنگى خانواده‌ها هستند به طورى كه نمونه‌اى از آن در تابستان امسال با افزايش كار كودكان در سر چهارراه‌ها و حتى كارگاه‌ها قابل مشاهده بود.
او با انتقاد از آمارهاى ضد و نقيض در مورد كودكان خارج از چرخه تحصيل خواستار انجام يك تحقيق جامع و شفاف در مورد وضعيت كودكانت دور مانده از تحصيل در سطح شهر تهران شده و ادامه مي‌دهد: مطابق با سرشمارى سال 1380، 17 ميليون و 300 ـ400 هزار دانش‌آموز در سطح كشور داشته‌ايم كه اين آمار در سرشمارى سال 85، به 15 ميليون و 300 هزار دانش‌آموز رسيده است.
اين فعال حقوق كودك با طرح اين سئوال كه علت اصلى كم شدن تعداد دانش‌آموزان مبهم است تصريح مي‌كند، بسيار بعيد است كه كاهش سه ميليونى دانش‌آموزان ناشى از آموزش‌هاى مربوط به تنظيم خانواده و تابع تغييرات نرخ رشد جمعيت باشد؛ اما لازم است كه علت اين كاهش شفاف شود تا آمارهاى فعلى نيز قابل استناد شود.
كار تابستانه قربانى مي‌گيرد
او با استناد بر آمار فوق، وضعيت آمار كودكان خارج از چرخه تحصيل را نامناسب ارزيابى مي‌كند و مي‌گويد: سازمان‌هاى دولتى با داشتن امكانات لازم در اين بخش، پژوهش جامعى انجام دهند چرا كه انجمن‌ها با وجود داشتن نگرانى در اين موضوع،‌ امكان انجام پژوهش ندارند.
به اعتقاد قاسم‌زاده اكثر كودكان خارج از چرخه تحصيل در مقطع راهنمايى به متوسطه هستند كه خود و خانواده‌هايشان طعم حقوق و دستمزدهاى ناچيز را چشيده و ديگر تمايلى به درس نشان نمي‌دهند. در اين ميان اگرچه مشاغل كاذب تعدادى از كودكان در تابستان‌ها، در رديف كار كودك به حساب نمي‌آيد اما به طور حتم كار تابستانه باعث محروم ماندن درصدى از اين كودكان كار از تحصيل مي‌شود.
فشار فقر بر دوش دختران روستايى
بر اساس اين گزارش داريوش قنبرى عضو كميسيون اجتماعى مجلس نيز چندى پيش به خبرنگار ايلنا تاكيد كرده بود كه تعداد كودكان خارج از چرخه تحصيل در روستاها و عشاير بيشتر بوده و همه ساله تعداد زيادى از اين كودكان از ادامه تحصيل باز مي‌مانند.
به اعتقاد اين نماينده مجلس، فقر و نياز خانواده‌هاى روستايى به كار كودكان، همچنين خدمت‌رسانى نامناسب آموزش و پرورش در سطح روستاهاى محروم و عشاير باعث شده كه در اين نقاط امكان تحصيل كودكان تنها تا مقطع پنجم ابتدايى فراهم باشد و متاسفانه امكان تحصيل در سطح راهنمايى و متوسطه در برخى از روستاها فراهم نباشد.
به گفته عضو كميسيون اجتماعى مجلس شوراى اسلامى و با انتقاد از نبود آمار قابل استناد در حوزه كودكان خارج از چرخه تحصيل، مشكلات اقتصادى خانواده‌هاى روستايى و فقير، در كنار ضعف سياست‌هاى دولت، امكان تحصيل را از بسيارى از كودكان را مي‌گيرد و دختران نيز اولين قربانيان چنين محدوديت‌هايى هستند.
عدالتى كه براى اول مهر برقرار نشد
به گزارش خبرنگار ايلنا، با اين تفاسير، زنگ مدرسه اول مهر ماه به گوش كودكان خارج از چرخه تحصيل نرسيد و كودكان زيادى در اين ساعات طلايى براى سير كردن شكم خود و خانواده، در خيابان‌ها و كارگاه‌ها كار كردند و حسرت خوردند و يا در كنار مادر خود به انجام كارهاى خانگى مشغول شدند....
پدر و مادرهايى كه براى ثبت‌نام فرزندان خود در بهترين مدارس ساعت‌ها تحقيق و برنامه‌ريزى كردند و حتى زير ميزى و شهريه‌هاى كلانى به مدارس پرداخت كردند؛ مسئولانى كه پاى هر تريبون تهرانى آمار و ارقام‌هاى ضد و نقيض در مورد مسايل كودكان ارايه دادند و حتى آمار دريافتى در مورد مسايل كودكان را تائيد كردند؛ بدانند كه روز اول در صورتى جشن شكوفه‌ها و روز آغاز سال تحصيلى نام‌گذارى مي‌شود كه تمام كودكان ايران زمين از حق آموزشى يكسان برخوردار باشند؛ زيبنده عدالت‌گستران نيست كه كودكى با لباس فرم تميز و شسته و رفته راهى مدرسه شود و كودك ديگرى براى فروش دستمال كاغذى به او التماس كند.. عدالت مي‌تواند به طور مساوى تقسيم شود.
گزارش: سميه جاهدعطائيان

No comments:

Post a Comment