جبار، کودک کار عضو پروژه ی آموزشی- حمایتی کودکان کار جمعیت دفاع
من یک کودک کار هستم. قلب من و تمام کودکان کار با کوچکترین لرزش فرو می ریزد؛ چه برسد به این که یکی از مدافعان این قلب های بی پناه را از آنها بگیرند.
ما و قلب ما؛ در کنار اعضاء جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان آرامش خواهیم داشت
من دوست دارم باز هم در کنار تک تک شما باشم. دوست دارم خاله شیوا را باز ببینم و ...
. دوست دارم باز هم این جمله را از خاله شیوا بشنوم، "بچه ها گچ رفت زود باشید..."باز به یاد روزهای خوب خویش می افتم؛ تطیلات نوروز، وقتی که همه دور هم بودیم و برای کودکان کار خدمتی انجام میدادیم. من خاله شیوا، خاله فرانک، عمو حسین، هامان، عمو نادر دوست داشتنی، عمو علی، عمو بابک، خاله ندا، عمو شایان و ... همه در کنار هم بودیم.
واقعا لحظه های خوش زندگی همین لحظه هاست که در کنار یکدیگر باشیم و از همدیگر یاد بگیریم. این عزیزان مدرسه ی ما را رنگ آمیزی و گچ کاری کردند با اینکه واقعا این کاره نبودند اما با تمام وجود،کار خود را به خوبی انجام می دادند.
و من میگویم دوست دارم که به ما اضافه شوند اما از ما کم نشوند.
و دوست دارم خاله شیوا را باز هم ببینم
. . .
جبار، کودک کار عضو پروژه ی آموزشی- حمایتی کودکان کار جمعیت دفاع
.
No comments:
Post a Comment