20 April 2010
19 April 2010
گفتگويی تکان دهنده با پناهندهای ايرانی در ترکيه
خودنويس :شايد روزی برای هر فردی اتفاق بيافتد چيزی که برای سپيده رخ داده است. روزی که نه راه بازگشت داشت و نه راه رفتن، روزی که محکوم به ماندن شد در سرزمينی که آن را کشور دوم خواندند. سپيده از ۸ ماه زندهگی در اين زندان سخن ميگويد، زندانی در کشوری غريب، با زندانبانانی که هر روز به بهانهيی پول ميگرفتند تا اجازهی زندهگی به آنها دهند. او ميگويد: ميترسم بگويم، ميترسم از تمام آن چيزهايی که در ۸ ماه زندهگی در آن زندان ديدم حرف بزنم، شايد ما را پيدا کنند و به آنجا بفرستند.
فرزندش را از درس خواندن محروم کردند به دليل اينکه توان پرداخت هزينهی مدرسه را نداشت. روزی که او را با دختر ۹ ساله و همسرش به زندانی در استانبول منتقل کردند؛ در سالنی که ۱۵۰ زن، از کشورهای مختلف و با مشکلات و سوابق مختلف در ميانشان بودند، در ساختمانی که سالن طبقهی پاييناش مخصوص مردانی بود که به صورت قاچاق وارد خاک ترکيه شده بودند و در حال خروج از آن بودندو توسط پليس ترکيه بازداشت شدند. سپيده و همسرش و دختر ۹ سالهشان محلی به نام «يابانجی شعبسی» وارد شدند تا يا به کشورهايشان بازگردانده شوند و يا به سازمان ملل معرفی شوند. سه سال زندگی در سختترين شرايط در ترکيه، پناهجو بودن و به عنوان پناهنده شناخته نشدن، استيناف خوردن به پرونده در سازمان ملل، تحمل شرايط سخت و ديدن مردی که به عنوان همسر در گوشهی خانه در حال کور شدن است از آنجهت که ۸ ماه گريه کرده و توان پرداخت هزينهی عمل جراحی را ندارد را هر طور که شده تحمل کرده است، اما اين روزها غم بزرگتری گلوياش را ميفشارد و آن هم فرزندی است که در راه دارد و تا يک ماه ديگر به دنيا ميآيد و مادر و پدرش هيچ پولی برای به دنيا آوردناش ندارند.
با سپيده در مورد تمام آنچه که در اين سالها در کشور ترکيه بر او گذشته صحبت ميکنم. اولين در خواستام از او بازگو کردن آن ۸ ماهی است که پليس ترکيه او را بدون هيچ مدرکی در زندان نگه داشته و او ميگويد: ميترسم بگويم، ميترسم از تمام آن چيزهايی که در ۸ ماه زندهگی در آن زندان ديدم حرف بزنم، شايد ما را پيدا کنند و به آنجا بفرستند.
براياش ميگويم: چنين نيست سپيده، تو دارای حق و حقوقی هستی به عنوان پناهنده، تو خودت را به سازمان ملل معرفی کردی و آنها موظفاند که از تو حمايت کنند.
ميگويد: دختر ۹ سالهام در آن ۸ ماه صحنههايی را به چشم ديد که هر شب اشک ميشد به چشم من و پدرش. غصه ميشد در دل من که مادرش بودم، شبهايی که زنان مست روس را از ديسکوهای استانبول به داخل سالن ميآورند، روزهايی که وارد توالتهای زندان ميشد و آن صحنهها را ميديد و چشمان کوچکاش گشاد ميشد و زل ميزد و زباناش بند ميآمد.
ميپرسم به چه جرمی شما را به آن زندان منتقل کردند؟
ميگويد: ما به دليل مشکلاتی که در ايران داشتيم مجبور به ترک ايران، آن هم به صورت غيرقانوني، در شهر استانبول و در حاليکه قرار بر اين بود که به يکی از کشورهای اروپايی منتقل شويم به دست پليس ترکيه افتاديم و ما را به زندان منتقل کردند، در اين زندان اگر يک ايرانی وارد ميشد، تنها چند روز ميماند اما ما را به دليل اينکه مقداری پول به همراه داشتيم و هيچ يک از قوانين را نميدانستيم به مدت ۸ ماه نگه داشتند و هر روز به بهانهيی از ما پول ميگرفتند.
ميپرسم: اجازهی ملاقات با همسرت را داشتي؟
ميگويد: شبها به مدت ۱ ساعت ميتوانستم ببينماش اما از آنجايی که ميدانستند ما تحمل دوری از هم را نداريم و حاضر هستيم برای ملاقات با هم حتا پول هم بپردازيم، برخی شبها اجازهی ملاقات نميدادند تا بيشتر از ما پول بگيرند. يکبار هم که قرار بود از سازمان ملل به آن ساختمان بيايند و از آنجا بازديد کنند، همهی ما را از آنجا به زندانهای ديگر و بدتر از آنجا منتقل کردند و وانمود کردند که در آن ساختمان مشغول بازسازی هستند تا سازمان ملل، آنها را محکوم نکند.
چه شد که از آنجا بيرون آمديد؟
ميگويد: ما پروندهی خودمان را به سازمان ملل فرستاديم و آنها کارهايمان را پيگيری کردند و حکم آزادی ما را صادر کردند و ما را به يکی از شهرهای کوچک ترکيه منتقل کردند.
ميگويم: وضعيت پروندهی شما در سازمان ملل الان در چه مرحلهيی است؟
ميگويد: پروندهی ما در سازمان ملل استيناف خورده و از آنجايی که همسرم بسيار سرخورده و افسرده شده است، با وجود تلاشهای مکرر، پروندهی ما در سازمان ملل بسته شده است، همين فشارها باعث شده تا همسرم بينايی صد در صد چشماناش را از دست دهد، پزشکان گفتهاند اگر تا چند ماه آينده جراحی نشود، کاملا نابينا خواهد شد.
ميگويم: چرا به سراغ جراحی نميروي؟
با پوزخندی ميگويد: چند سال به دليل اينکه پول کافی نداشتيم، دخترم را نتوانستيم به مدرسه بفرستيم، دخترکام که الان بايد در کلاس سوم راهنمايی درس بخواند، کلاس پنجم ابتدايی است. آموزش فرزندم را نتوانستيم به درستی تامين کنيم، حالا چهطور ميتوانيم هزينهی جراحی را بپردازيم؟ آنهم در شرايطی که هيچ نهادی در اين کشور کمترين کمکی به ما نميکند.
از فرزندی ميپرسم که در راه دارد...
اينبار چشماناش پر از اشک ميشود و ميگويد: نميدانم، هر بار که به روز زايمان فکر ميکنم گيج ميشوم، با خودم ميگويم حالا که حاضر نشدم با وجود شرايط سخت زندهگي، زندهگی را از او دريغ کنم، شايد به طريقی کمکی شود تا بتوانم او را به دنيا بياورم.
ميگويد: همسرم بيکار است، يا اگر شاغل شود به کارهای فصلی مشغول است، در خرج روزانهيمان ماندهايم و تنها يک ماه به زايمانام باقی مانده. نميدانم پسرم چهگونه به دنيا خواهد آمد. براياش دعا کن.
ميگويم: در اين ۳ سال سختترينها را تجربه کردهاي، اما سالم زندهگيات را ادامه دادهيي، صبوری کن.
بغض گلويام را فشار ميدهد. بعد از انتخابات خيليها از ايران خارج شدند، به ترکيه پناه بردند و از آنجا به کشورهای ديگر منتقل شدند، کمکهای زيادی به آنها شد، چه از نظر مالی و چه از نظر حمايت در جهت تسريع در پرونده، اما حتا آنهايی که کمک ميکردند، کمتر به ياد آنهايی بودند که از پيش از انتخابات در ترکيه بودند و بررسی پروندههايشان در سازمان ملل به دليل خروج حدود 5 هزار نفر از ايران پس از انتخابات به تعويق افتاده است.
حالا من و شما ميمانيم با وجدانی که بايد در مورد اين پناهجويان به قضاوت بنشيند. من و شما ميمانيم و بار سنگينی که پس از آگاهی از وضعيت سپيده و سپيدهها بر دوشمان مانده است.
پينوشت:
به علت ترس اين پناهنده از بازگشت به زندان در ترکيه و تکرار خاطرات هولناکی که پليس ترکيه برای آنان رقم زده است. برخی از اطلاعات همچون نام و مدت زمان حضور وی در ترکيه حذف شده است. همچنين برخی از وقايع بسيار تلخی که در اين زندان بر وی گذشته است به خاطر همين مساله بازگو نشده است.
مشخصات اين پناهنده نزد نويسنده و سايت خودنويس محفوظ است. کسانی که مايل به ياری رسانی هستند ميتوانند با ما تماس بگيرند تا نحوه کمکرسانی را از طرق قانونی پيگيری کنيم.
. READ MORE...
فرزندش را از درس خواندن محروم کردند به دليل اينکه توان پرداخت هزينهی مدرسه را نداشت. روزی که او را با دختر ۹ ساله و همسرش به زندانی در استانبول منتقل کردند؛ در سالنی که ۱۵۰ زن، از کشورهای مختلف و با مشکلات و سوابق مختلف در ميانشان بودند، در ساختمانی که سالن طبقهی پاييناش مخصوص مردانی بود که به صورت قاچاق وارد خاک ترکيه شده بودند و در حال خروج از آن بودندو توسط پليس ترکيه بازداشت شدند. سپيده و همسرش و دختر ۹ سالهشان محلی به نام «يابانجی شعبسی» وارد شدند تا يا به کشورهايشان بازگردانده شوند و يا به سازمان ملل معرفی شوند. سه سال زندگی در سختترين شرايط در ترکيه، پناهجو بودن و به عنوان پناهنده شناخته نشدن، استيناف خوردن به پرونده در سازمان ملل، تحمل شرايط سخت و ديدن مردی که به عنوان همسر در گوشهی خانه در حال کور شدن است از آنجهت که ۸ ماه گريه کرده و توان پرداخت هزينهی عمل جراحی را ندارد را هر طور که شده تحمل کرده است، اما اين روزها غم بزرگتری گلوياش را ميفشارد و آن هم فرزندی است که در راه دارد و تا يک ماه ديگر به دنيا ميآيد و مادر و پدرش هيچ پولی برای به دنيا آوردناش ندارند.
با سپيده در مورد تمام آنچه که در اين سالها در کشور ترکيه بر او گذشته صحبت ميکنم. اولين در خواستام از او بازگو کردن آن ۸ ماهی است که پليس ترکيه او را بدون هيچ مدرکی در زندان نگه داشته و او ميگويد: ميترسم بگويم، ميترسم از تمام آن چيزهايی که در ۸ ماه زندهگی در آن زندان ديدم حرف بزنم، شايد ما را پيدا کنند و به آنجا بفرستند.
براياش ميگويم: چنين نيست سپيده، تو دارای حق و حقوقی هستی به عنوان پناهنده، تو خودت را به سازمان ملل معرفی کردی و آنها موظفاند که از تو حمايت کنند.
ميگويد: دختر ۹ سالهام در آن ۸ ماه صحنههايی را به چشم ديد که هر شب اشک ميشد به چشم من و پدرش. غصه ميشد در دل من که مادرش بودم، شبهايی که زنان مست روس را از ديسکوهای استانبول به داخل سالن ميآورند، روزهايی که وارد توالتهای زندان ميشد و آن صحنهها را ميديد و چشمان کوچکاش گشاد ميشد و زل ميزد و زباناش بند ميآمد.
ميپرسم به چه جرمی شما را به آن زندان منتقل کردند؟
ميگويد: ما به دليل مشکلاتی که در ايران داشتيم مجبور به ترک ايران، آن هم به صورت غيرقانوني، در شهر استانبول و در حاليکه قرار بر اين بود که به يکی از کشورهای اروپايی منتقل شويم به دست پليس ترکيه افتاديم و ما را به زندان منتقل کردند، در اين زندان اگر يک ايرانی وارد ميشد، تنها چند روز ميماند اما ما را به دليل اينکه مقداری پول به همراه داشتيم و هيچ يک از قوانين را نميدانستيم به مدت ۸ ماه نگه داشتند و هر روز به بهانهيی از ما پول ميگرفتند.
ميپرسم: اجازهی ملاقات با همسرت را داشتي؟
ميگويد: شبها به مدت ۱ ساعت ميتوانستم ببينماش اما از آنجايی که ميدانستند ما تحمل دوری از هم را نداريم و حاضر هستيم برای ملاقات با هم حتا پول هم بپردازيم، برخی شبها اجازهی ملاقات نميدادند تا بيشتر از ما پول بگيرند. يکبار هم که قرار بود از سازمان ملل به آن ساختمان بيايند و از آنجا بازديد کنند، همهی ما را از آنجا به زندانهای ديگر و بدتر از آنجا منتقل کردند و وانمود کردند که در آن ساختمان مشغول بازسازی هستند تا سازمان ملل، آنها را محکوم نکند.
چه شد که از آنجا بيرون آمديد؟
ميگويد: ما پروندهی خودمان را به سازمان ملل فرستاديم و آنها کارهايمان را پيگيری کردند و حکم آزادی ما را صادر کردند و ما را به يکی از شهرهای کوچک ترکيه منتقل کردند.
ميگويم: وضعيت پروندهی شما در سازمان ملل الان در چه مرحلهيی است؟
ميگويد: پروندهی ما در سازمان ملل استيناف خورده و از آنجايی که همسرم بسيار سرخورده و افسرده شده است، با وجود تلاشهای مکرر، پروندهی ما در سازمان ملل بسته شده است، همين فشارها باعث شده تا همسرم بينايی صد در صد چشماناش را از دست دهد، پزشکان گفتهاند اگر تا چند ماه آينده جراحی نشود، کاملا نابينا خواهد شد.
ميگويم: چرا به سراغ جراحی نميروي؟
با پوزخندی ميگويد: چند سال به دليل اينکه پول کافی نداشتيم، دخترم را نتوانستيم به مدرسه بفرستيم، دخترکام که الان بايد در کلاس سوم راهنمايی درس بخواند، کلاس پنجم ابتدايی است. آموزش فرزندم را نتوانستيم به درستی تامين کنيم، حالا چهطور ميتوانيم هزينهی جراحی را بپردازيم؟ آنهم در شرايطی که هيچ نهادی در اين کشور کمترين کمکی به ما نميکند.
از فرزندی ميپرسم که در راه دارد...
اينبار چشماناش پر از اشک ميشود و ميگويد: نميدانم، هر بار که به روز زايمان فکر ميکنم گيج ميشوم، با خودم ميگويم حالا که حاضر نشدم با وجود شرايط سخت زندهگي، زندهگی را از او دريغ کنم، شايد به طريقی کمکی شود تا بتوانم او را به دنيا بياورم.
ميگويد: همسرم بيکار است، يا اگر شاغل شود به کارهای فصلی مشغول است، در خرج روزانهيمان ماندهايم و تنها يک ماه به زايمانام باقی مانده. نميدانم پسرم چهگونه به دنيا خواهد آمد. براياش دعا کن.
ميگويم: در اين ۳ سال سختترينها را تجربه کردهاي، اما سالم زندهگيات را ادامه دادهيي، صبوری کن.
بغض گلويام را فشار ميدهد. بعد از انتخابات خيليها از ايران خارج شدند، به ترکيه پناه بردند و از آنجا به کشورهای ديگر منتقل شدند، کمکهای زيادی به آنها شد، چه از نظر مالی و چه از نظر حمايت در جهت تسريع در پرونده، اما حتا آنهايی که کمک ميکردند، کمتر به ياد آنهايی بودند که از پيش از انتخابات در ترکيه بودند و بررسی پروندههايشان در سازمان ملل به دليل خروج حدود 5 هزار نفر از ايران پس از انتخابات به تعويق افتاده است.
حالا من و شما ميمانيم با وجدانی که بايد در مورد اين پناهجويان به قضاوت بنشيند. من و شما ميمانيم و بار سنگينی که پس از آگاهی از وضعيت سپيده و سپيدهها بر دوشمان مانده است.
پينوشت:
به علت ترس اين پناهنده از بازگشت به زندان در ترکيه و تکرار خاطرات هولناکی که پليس ترکيه برای آنان رقم زده است. برخی از اطلاعات همچون نام و مدت زمان حضور وی در ترکيه حذف شده است. همچنين برخی از وقايع بسيار تلخی که در اين زندان بر وی گذشته است به خاطر همين مساله بازگو نشده است.
مشخصات اين پناهنده نزد نويسنده و سايت خودنويس محفوظ است. کسانی که مايل به ياری رسانی هستند ميتوانند با ما تماس بگيرند تا نحوه کمکرسانی را از طرق قانونی پيگيری کنيم.
. READ MORE...
شکم میلیونها کودک گرسنه جهان در گرو بازی های سرگرم کننده کمپانیهای اینترنتی سازمان ملل
شکم میلیونها کودک گرسنه جهان
در گرو بازی های سرگرم کننده کمپانیهای اینترنتی سازمان ملل
عبدل گلپریان
در خبرها آمده است که سازمان ملل حرکت جدیدی را برای کمک به کودکان فقیر و گرسنه جهان شروع کرده است که بر اساس آن به ازای هر کلیک بر روی یک سایت معرفی شده توسط این سازمان، به یک کودک گرسنه در جهان غذای رایگان می رسد. در اين برنامه، كاربران با مراجعه به سايت اينترنتی : http://thehungersit e.com بر روی دكمه زرد رنگ بالاي صفحه كليك كرده و به اين ترتيب به ازای هر كليك، كمپانيهای اسپانسور، هزينه يك وعده غذای رايگان را براي کودکان تقبل مي کنند. بنا به توضیح در همین سایت، این کار یک بازی و سرگرمی رایگان برای کاربرانی است که همراه با تفریح و سرگرمی، گویا قرار است شکم کودکی را آنهم برای یک وعده غذای رایگان از گرسنگی برهانند.
شاید برای هر انسان شریف و کودک دوستی که با این طرح اخیر سازمان ملل مواجه شود، اولین چیزی که به ذهنش برسد این باشد که بگوید چه خوب، کجاست این سایت تا کلیک کنم و دهها بار هم کلیک میکنم که کودکان بیشتری یک وعده غذا بخورند. اما این ظاهر عوامفریبانه طرح سازمان ملل است. این طرح قرار نیست کودکان فقیر و گرسنه را از فلاکتی که خود همین سازمان ملل و دولتهای تشکیل دهنده آن برای کودکان جنگ زده، فقیر، گرسنه و بی سرپرست مهیا کرده اند نجات دهد . حتی اگر بیست میلون نفر در آن واحد بر روی سایتهای مورد نظر سازمان ملل هم کلیک کنند و در همان حال به 20 میلیون کودک در جهان هم یک وعده غذای رایگان برسد، چیزی بجز دادن یک مسکن به یک بیمار لاعلاج که نجات از بیماریش تنها در گرو برچیدن نظام سرمایه داری است نخواهد بود. این فقط ظاهر عامه پسند این طرح است. اما چیزی که در لابلای این طرح برجسته است و خودنمایی می کند، نه سیر کردن شکم گرسنه کودکان بلکه تبلیغ برای بازی سرگرم کننده و تبلیغات برای کمپانیهای تحت نام موسسه های خیریه است. خود طرح این را پنهان نکرده و بصراحت آن را در ذرق و برق " کمک به کودکان فقیر و گرسنه " بیان کرده است. اقدام اخیر سازمان ملل که خبرش از نظرتان گذشت، نشان دهنده دنیای وارونه ای است که دولتها، کمپانیهای بزرگ و نظام کثیف و گندیده سرمایه داری با پشتیبانی نهاد و ارگانهای مختلف سازمان ملل برای بشریت بر روی این کره خاکی و در وهله اول برای کودکان گرسنه ایجاد کرده است. اگر از فقر و فلاکتی که سرمایه داری و دولتهای حامی این نظام برای بشریت ایجاد کرده اند قدری فاصله بگیریم، در عمق این توحش سرمایه، به وضعیت کودکان بی سرپرست، جنگ زده، فقیر و گرسنه در سراسر جهان میرسیم که میلیونها کودک را در بر می گیرد. سازمان ملل و طراحان و دست اندر کاران این گونه برنامه ها می کوشند تا با عوامفریبی به ظاهر" بشر دوستانه شان "، افکار بین المللی را از استثمار سرمایه، از فقر و فلاکت، از گرسنگی و مرگ و میر کودکان بویژه در شمال آفریقا واز تجاوز سازمانیافته ای که توسط دستگاه کلیسا و مذهب علیه کودکان اعمال می شود و در دنیا حاکم کرده اند منحرف سازند.
سازمان ملل و دولتهای تشکیل دهنده و در راس آن دولتهای بزرگ سرمایه داری جهان، برای حفظ و انباشت هرچه بیشتر سود و سرمایه ای که در اختیار گرفته اند، تولید اضافه که عمدتا مواد خوراکی را در بر می گیرد و می تواند چندین برابر از کودکان گرسنه فعلی جهان را از مرگ و گرسنگی نجات دهد، یا نابود می کنند و یا به دریا می ریزند تا مبادا ارزش و کسب سود بیشتر کاهش پیدا کند و همزمان اعلام می کنند که می خواهند به کودکان گرسنه یک وعده غذا بدهند. این چیزی نیست بجز رذالت، بیشرمی و اوج فریبکاری نهادهای سازمان ملل. طرح اخیر سازمان ملل تحت عنوان " کلیک بر سایت اینترنتی منتخب خود و دادن یک وعده غذای رایگان به کودکی گرسنه " نه تنها نمی خواهد و نمی تواند کودکی را از گرسنگی برهاند بلکه چنین برنامه هایی فقط عوامفریبی در راستای کسب سود هر چه بیشتر در دنیای تکنولوژی امروز است. سازمان ملل و طراحان این برنامه به ظاهر فریبنده و کودک دوستانه، با چنین اقدامی، چهره کریه و ضد بشری خود را بیش از پیش به نمایش گذاشته اند. در حالیکه ثروت و هستی 90 درصد مردم جهان و میلیونها کودک گرسنه در دست 10 درصد انگل دنیای سرمایه داری امروز متمرکز شده است و این ثروت می تواند فقر و گرسنگی را براحتی از میان بردارد، اما به این استثمار و چپاول سازمانیافته بسنده نکرده و با ایجاد به اصطلاح "سرگرمی، تفریح و بازی " از یک سو و از سوی دیگر "کسب سود و سرمایه هرچه بیشتری برای کمپانیهای اینترنتی" که صاحبان آن سهامداران بزرگ در سرمایه گذاریهای جهانی هستند و بر روی صندلی های سازمان ملل لم داده اند، ادعا می کنند که می خواهند با یک کلیک بر روی فلان سایت شکم کودکی را آنهم با یک وعده غذا از گرسنگی برهانند. این اوج وقاحت و بی شرمی همیشگی طراحان صاحب سرمایه و گندیدگی نظام سرمایه داری است که سازمان ملل آنرا نمایندگی و عرضه می کند.
نظام سرمایه و قدرتهای بزرگ سرمایه داری جهانی همراه با طراحانشان در مقر سازمان ملل با اینچنین طرح و سیاستهایی، شکم گرسنه میلیونها کودک در سراسر جهان را که با فقر، گرسنگی و مرگ و میر دست بگریبان هستند به گرو گرفته اند و در ازای لذت بردن توانمندان از بازی و سرگرمی و برای پر کردن حساب بانکی کمپانیهای دخیل در این بازی به اصطلاح تفریح و شادی، قرار است لقمه ای غذا در دهان کودکی گرسنه گذاشته شود. این امر تازگی ندارد. دهها سال است که سرمایه داری جهانی افسارش پاره شده و به انتهای گندیدگی رسیده است و دهها سال است که انسان و انسانیت نیازمند دنیایی بدون فقر و گرسنگی است. امروز اما این نیاز فراتر از هر زمانی به اوج خود رسیده است. تنها و تنها سوسیالیسم پاسخ دنیایی انسانی برای کل بشریت و نجات دائمی کودکان از مرگ و گرسنگی بر روی این کره خاکی است. طرحهای به ظاهر فریبنده سازمان ملل را باید افشا کرد، این طرح یعنی به گرو گرفتن شکم گرسنه کودکان در ازای تفریح و سرگرمی و ثروتمند کردن هرچه بیشتر کمپانیهای اینترنتی. به این پوسیدگی و این درنده خویی نظام سرمایه داری باید تف انداخت و به آن پایان داد و دنیایی آزاد، برابر و انسانی را بنیاد گذاشت که در آن هیچ کودکی گرسنه نباشد.
READ MORE...
در گرو بازی های سرگرم کننده کمپانیهای اینترنتی سازمان ملل
عبدل گلپریان
در خبرها آمده است که سازمان ملل حرکت جدیدی را برای کمک به کودکان فقیر و گرسنه جهان شروع کرده است که بر اساس آن به ازای هر کلیک بر روی یک سایت معرفی شده توسط این سازمان، به یک کودک گرسنه در جهان غذای رایگان می رسد. در اين برنامه، كاربران با مراجعه به سايت اينترنتی : http://thehungersit e.com بر روی دكمه زرد رنگ بالاي صفحه كليك كرده و به اين ترتيب به ازای هر كليك، كمپانيهای اسپانسور، هزينه يك وعده غذای رايگان را براي کودکان تقبل مي کنند. بنا به توضیح در همین سایت، این کار یک بازی و سرگرمی رایگان برای کاربرانی است که همراه با تفریح و سرگرمی، گویا قرار است شکم کودکی را آنهم برای یک وعده غذای رایگان از گرسنگی برهانند.
شاید برای هر انسان شریف و کودک دوستی که با این طرح اخیر سازمان ملل مواجه شود، اولین چیزی که به ذهنش برسد این باشد که بگوید چه خوب، کجاست این سایت تا کلیک کنم و دهها بار هم کلیک میکنم که کودکان بیشتری یک وعده غذا بخورند. اما این ظاهر عوامفریبانه طرح سازمان ملل است. این طرح قرار نیست کودکان فقیر و گرسنه را از فلاکتی که خود همین سازمان ملل و دولتهای تشکیل دهنده آن برای کودکان جنگ زده، فقیر، گرسنه و بی سرپرست مهیا کرده اند نجات دهد . حتی اگر بیست میلون نفر در آن واحد بر روی سایتهای مورد نظر سازمان ملل هم کلیک کنند و در همان حال به 20 میلیون کودک در جهان هم یک وعده غذای رایگان برسد، چیزی بجز دادن یک مسکن به یک بیمار لاعلاج که نجات از بیماریش تنها در گرو برچیدن نظام سرمایه داری است نخواهد بود. این فقط ظاهر عامه پسند این طرح است. اما چیزی که در لابلای این طرح برجسته است و خودنمایی می کند، نه سیر کردن شکم گرسنه کودکان بلکه تبلیغ برای بازی سرگرم کننده و تبلیغات برای کمپانیهای تحت نام موسسه های خیریه است. خود طرح این را پنهان نکرده و بصراحت آن را در ذرق و برق " کمک به کودکان فقیر و گرسنه " بیان کرده است. اقدام اخیر سازمان ملل که خبرش از نظرتان گذشت، نشان دهنده دنیای وارونه ای است که دولتها، کمپانیهای بزرگ و نظام کثیف و گندیده سرمایه داری با پشتیبانی نهاد و ارگانهای مختلف سازمان ملل برای بشریت بر روی این کره خاکی و در وهله اول برای کودکان گرسنه ایجاد کرده است. اگر از فقر و فلاکتی که سرمایه داری و دولتهای حامی این نظام برای بشریت ایجاد کرده اند قدری فاصله بگیریم، در عمق این توحش سرمایه، به وضعیت کودکان بی سرپرست، جنگ زده، فقیر و گرسنه در سراسر جهان میرسیم که میلیونها کودک را در بر می گیرد. سازمان ملل و طراحان و دست اندر کاران این گونه برنامه ها می کوشند تا با عوامفریبی به ظاهر" بشر دوستانه شان "، افکار بین المللی را از استثمار سرمایه، از فقر و فلاکت، از گرسنگی و مرگ و میر کودکان بویژه در شمال آفریقا واز تجاوز سازمانیافته ای که توسط دستگاه کلیسا و مذهب علیه کودکان اعمال می شود و در دنیا حاکم کرده اند منحرف سازند.
سازمان ملل و دولتهای تشکیل دهنده و در راس آن دولتهای بزرگ سرمایه داری جهان، برای حفظ و انباشت هرچه بیشتر سود و سرمایه ای که در اختیار گرفته اند، تولید اضافه که عمدتا مواد خوراکی را در بر می گیرد و می تواند چندین برابر از کودکان گرسنه فعلی جهان را از مرگ و گرسنگی نجات دهد، یا نابود می کنند و یا به دریا می ریزند تا مبادا ارزش و کسب سود بیشتر کاهش پیدا کند و همزمان اعلام می کنند که می خواهند به کودکان گرسنه یک وعده غذا بدهند. این چیزی نیست بجز رذالت، بیشرمی و اوج فریبکاری نهادهای سازمان ملل. طرح اخیر سازمان ملل تحت عنوان " کلیک بر سایت اینترنتی منتخب خود و دادن یک وعده غذای رایگان به کودکی گرسنه " نه تنها نمی خواهد و نمی تواند کودکی را از گرسنگی برهاند بلکه چنین برنامه هایی فقط عوامفریبی در راستای کسب سود هر چه بیشتر در دنیای تکنولوژی امروز است. سازمان ملل و طراحان این برنامه به ظاهر فریبنده و کودک دوستانه، با چنین اقدامی، چهره کریه و ضد بشری خود را بیش از پیش به نمایش گذاشته اند. در حالیکه ثروت و هستی 90 درصد مردم جهان و میلیونها کودک گرسنه در دست 10 درصد انگل دنیای سرمایه داری امروز متمرکز شده است و این ثروت می تواند فقر و گرسنگی را براحتی از میان بردارد، اما به این استثمار و چپاول سازمانیافته بسنده نکرده و با ایجاد به اصطلاح "سرگرمی، تفریح و بازی " از یک سو و از سوی دیگر "کسب سود و سرمایه هرچه بیشتری برای کمپانیهای اینترنتی" که صاحبان آن سهامداران بزرگ در سرمایه گذاریهای جهانی هستند و بر روی صندلی های سازمان ملل لم داده اند، ادعا می کنند که می خواهند با یک کلیک بر روی فلان سایت شکم کودکی را آنهم با یک وعده غذا از گرسنگی برهانند. این اوج وقاحت و بی شرمی همیشگی طراحان صاحب سرمایه و گندیدگی نظام سرمایه داری است که سازمان ملل آنرا نمایندگی و عرضه می کند.
نظام سرمایه و قدرتهای بزرگ سرمایه داری جهانی همراه با طراحانشان در مقر سازمان ملل با اینچنین طرح و سیاستهایی، شکم گرسنه میلیونها کودک در سراسر جهان را که با فقر، گرسنگی و مرگ و میر دست بگریبان هستند به گرو گرفته اند و در ازای لذت بردن توانمندان از بازی و سرگرمی و برای پر کردن حساب بانکی کمپانیهای دخیل در این بازی به اصطلاح تفریح و شادی، قرار است لقمه ای غذا در دهان کودکی گرسنه گذاشته شود. این امر تازگی ندارد. دهها سال است که سرمایه داری جهانی افسارش پاره شده و به انتهای گندیدگی رسیده است و دهها سال است که انسان و انسانیت نیازمند دنیایی بدون فقر و گرسنگی است. امروز اما این نیاز فراتر از هر زمانی به اوج خود رسیده است. تنها و تنها سوسیالیسم پاسخ دنیایی انسانی برای کل بشریت و نجات دائمی کودکان از مرگ و گرسنگی بر روی این کره خاکی است. طرحهای به ظاهر فریبنده سازمان ملل را باید افشا کرد، این طرح یعنی به گرو گرفتن شکم گرسنه کودکان در ازای تفریح و سرگرمی و ثروتمند کردن هرچه بیشتر کمپانیهای اینترنتی. به این پوسیدگی و این درنده خویی نظام سرمایه داری باید تف انداخت و به آن پایان داد و دنیایی آزاد، برابر و انسانی را بنیاد گذاشت که در آن هیچ کودکی گرسنه نباشد.
READ MORE...
Subscribe to:
Posts (Atom)