26 September 2009
به استقبال هرچه باشکوهتر روز جهانی کودک برویم
23 September 2009
فقر در ايران كودكان را از تحصيل باز مي دارد
خبرنامه سایت ایرانیان انگلستان READ MORE...
نجات نوجوان محكوم به قصاص با كمك هنرمندان
پادشاهان از کتب تاریخی مقطع راهنمایی و متوسطه حذف می شوند
گزارش تفصیلی نقض حقوق معلمان به مناسبت آغاز سال تحصیلی
22 September 2009
به نهادها، سازمانها و فعالین مدافع حقوق انسان در سراسر جهان
مينا احدي سخنگوي كميته بين المللي عليه اعدام
به نهادها، سازمانها و فعالین مدافع حقوق انسان در سراسر جهان
دلارا دارابي در ايران اعدام شد٬ بپا خيزيم و مانع اعدام كودكان و نوجوانان شویم.
دلارا دارابي امروز ديگر نامي آشنا براي ميليونها نفر در ايران و در دنيا است. اسم و عكس و نقاشي هاي دلارا براي بسياري آشنا است . دلارا دارابی، ساكن شهر رشت در شمال ايران يك دختر هنرمند ١٧ ساله بود٬ كه در جريان يك درگيري در منزل يكي از اقوامش كه منجر به قتل يك زن به اسم مهين دارابي شد٬ دستگير و در سن هفده سالگي به اعدام محكوم شد. دلارا شش سال در زندان بود و با اعلام يك كمپين براي نجات جان او از سوي نهادهاي مدافع حقوق انسان٬ سازمان عفو بين الملل و كميته بين المللي عليه اعدام نام و عكس او در رسانه هاي بين المللي و درچند هفته اخيراز طريق تلويزيون پر بيننده كانال جديد به خانه ميليونها نفر در ايران و دردنيا رفت. هزاران نفر با ارسال نامه اعتراضي به مقامات حكومت اسلامي٬ با امضای طومار عليه اين حكم اعدام و با برگزاري ميتينگ در شهرهاي بزرگ دنيا اعتراض خود به اين حكم را بيان داشتند.
صبح روزجمعه اول ماه مه روز جهاني كارگر٬ عليرغم همه اين اعتراضات٬ ساعت شش و نيم صبح دلاراي جوان را از خواب بيدار ميكنند و ميگويند براي اجراي حكم اعدام آماده شود. دلارا كه مدتها با اين كابوس دست و پنجه نرم كرده بود، به مادر و پدرش زنگ ميزند: "مامان٬ بابا ! ميخواهند مرا بكشند به اينها بگو كه اين كار را با من نكنند... وقتي پدر به او ميگويد ميخواهند ترا بترسانند٬ شجاع باشد دلارا فرياد ميزند ... من طناب دار را مي بينم". او روز قبل با مادرش حرف زده و گفته بود اميدوار شده است كه آزاد شود و اين اميدواري بدليل اعتراضات بين المللي و اعتراض هزاران و ميليونها نفر در ايران بود. پدر و مادر رنجديده دلارابلافاصله به طرف زندان رشت به راه افتادند اما وقتی به آنجا رسيدند، آمبولانس جسد دلارا را حمل ميكرد.
ايران تنها دولتي است كه رسما كودكان و نوجوانان را به اعدام محكوم میکند و اين احكام را سبعانه اجرا ميكند. بيش از 114 كودك اكنون در زندانهاي حكومت اسلامي ايران منتظر 18 ساله شدن هستند تا به سن لازم براي اجراي حكم اعدام و قتل توسط جلادان برسند. بسياري از كودكان و نوجوانان يك روز بعد از جشن تولد 18 سالگي به دار آويخته ميشوند و بسياري در همان سن 16 و يا 17 سالگي. تصور كنيد زندگي كودكان و نوجواناني را كه هر روز با كابوس مرگ و اعدام دست و پنجه نرم ميكنند. تعدادي از اين كودكان محكوم به اعدام با من تماس گرفته و از اعدام هم سلولهاي خودشان حرف زده و از اعدام حرف زده اند٬ آنها ميخواهند كه دنيا به اين قتل عمد دولتي اعتراض كند. همه اين كودكان ميدانند كه حكومت اسلامي شوخي ندارد و به راحتي آب خوردن كودكان را به قتل ميرساند. آنها ميدانند كه حكومت اسلامي ايران در دنيا در صدر ليست اعدامها و در صدر ليست اعدام كودكان است.
اينجا ايران تحت حاكميت جمهوري اسلامي است كه با قتل عمد و اعدام میخواهند از مردم معترض زهر چشم بگيرند و فضاي رعب و وحشت ايجاديكنند. بي دليل نبود كه دلاراي جوان را روز جهاني كارگر اعدام كردند و در همان روز اول مه به ميتينگ اعتراضي هزاران كارگر در تهران و كرمانشاه و سنندج و ... حمله كرده و بيش از ۱۷۰ نفر را دستگير كردند.
به صورت دلارا نگاه كنيد به دستهاي ظريف او و به چشمهايش. كدام جلاد و كدام قاتل ميتواند اين نوجوان و دهها و صدها نوجوان در اين سن را با طناب دار اعدام كند. اينها چه كساني هستند كه در قرن بيست و يك و در مقابل چشمان بشريت متمدن بچه ها را ميكشند و دستهاي خونين خود را مي شويند و مشغول كارهاي ديگر ميشوند. آيا پاسخي و راه حلي هست آيا ميتوانيم كاري بكنيم كه علي مهين ترابي و بچه هاي ديگري كه از زندان به ما پيام داده و از ما کمک خواسته اند نجات يابند؟
ما موظفيم كاري بكنيم. ما در مقابل اين كودكان و نوجوانان و در مقابل بشريت متعهد و مسئوليم كه كاري بكنيم. نبايد اجازه دهيم كه جلادان حاكم بر ايران بيش از اينها جنايت كنند و بيش از اينها مرزهاي سبعيت و وحشيگري را درنوردند. ما بايد اعتراض كنيم و اين اعتراض بايد متحدانه٬ متمركز و قوي باشد. تنها شانس ما براي نجات كودكان و محكومين به اعدام اعتراض قوي و متحدانه ما است. بايد كاري بكنيم كه در دنيا همگان لحظاتي را به اين عكسها خيره شوند و با احساس اين كودكان عجين گردند. ما نبايد بگذاريم نوجوانان بيشتري پرپر شوند و حكومت جانيان در ايران با اين قتل عمدهاي سازمان يافته و وحشيانه به عمر منحوس خود بيافزايد.
بپا خيزيم و به قتل وحشيانه دلارا دارابي و اعدام كودكان و نوجوانان در ايران اعتراض كنيم. اين هفته بايد در سراسر دنيا و در ايران به خيابان آمده و با روشن كردن شمع با اعلام دقايقي سكوت در همه مراكز كار و فعاليت اجتماعي با ميتينگ و تظاهرات در مراكز شهرها و در مقابل سفارتخانه هاي حكومت اسلامي و با اعمال فشار به جمهوري اسلامي ايران٬ مانع قتلهاي بيشتر در ايران شويم. اعدام و بویژه اعدام كودكان و نوجوانان بايد فورا ممنوع شود . كميته بين المللي عليه اعدام روز شنبه ۹ ماه مه را روز اعتراض عمومي به اعدام دلارا و روز اعتراض به اعدام كودكان در ايران اعلام كرده و از همگان دعوت ميكند كه به اين حركت بزرگ ملحق شوند. جزئیات آکسیونها و برنامه ها را بزودی به اطلاع خواهیم رساند.
زنده باد جنبش بين المللي عليه اعدام
READ MORE...نشریه کودکان مقدمند ، شماره ۶۸ در مورد ازدواج کودک
زدواج کودک 8 ساله با مرد57 ساله عربستانی!!
موضوع ازدواج دختران کم سن و سال به بحث اخیر گروهای مدافع حقوق بشر و مقامات مذهبی محافظه کار تبدیل شده است..
نیک رابرتسون خبرنگار این شبکه در ریاض عربستان از افزایش ازدواج دختران خردسال با مردهای مسن در جامعه محافظه کار عربستان سعودی و جلب توجه افکار عمومی به این موضوع خبر داد و افزود:یکی از مفتی های ارشد سعودی نیز اخیرا فتوی مجاز بودن ازدواج دختران با سن ده سال را صادر کرده است.
وجیهه الهویدر یکی از فعالان در حمایت از حقوق زنان درعربستان که به فعالیت های تبلیغاتی برای آگاه کردن خانواده ها از مضررات ازدواج دختران خردسال می پردازد، گفت:زنان نسبت به همسرانشان از حقوق و موقعیت مناسبی در دادگاهای این کشور برخوردار نیستند.
تورکی السودیری رئیس کمیسیون حقوق بشرعربستان، کمیسیونی که با بودجه دولت پادشاهی عربستان سعودی تاسیس شده است خواستار تغییر قوانین ازدواج دختران کم سن و سال است.
وی با ذکر اینکه این کمیسیون نمی تواند در امور قضات دخالت کند از تلاش های کمیسیون حقوق بشر برای آموزش والدین، انتشار گزارشات و مقالات درباره تاثیرات منفی و ضررهای ازدواج دختران در سنین کم اشاره کرد.
سی ان ان ادامه داد، در این خصوص تغییر دیدگاه عمومی سخت است زیرا قوانین شریعت اسلامی در ارتباط مستقیم با سنت هایی قرار دارند که سابقه طولانی در ازدواج کودکان دارد.
احمد ابن سیف الدین از مجمع ملی حقوق بشر گفت:ازدواج دختران کم سن و سال مطابق با قوانین شریعت اسلامی است اما در این رابطه فرمانی در باره اینکه شما می توانید یا نمی توانید وجود ندارد. این مسئله به سنت ها باز می گردد. ..
سیف الدین افزود:علماء با توجه به اینکه عقیده دارند مدرنیزه شدن یعنی غربگرایی ،از این سنت ها حمایت می کنند. آنها تمایل دارند در صورتی که فرمان آنها با قوانین شریعت مخالف نباشد همه به آنها گوش کرده و از آنها تبعیت کنند..
اجبار یک کودک هشت ساله برای ازدواج با مردی پنجاه و هشت ساله که اخیرا در عربستان بحث و جدل های بسیاری را به وجود آورده بود اکنون به کانون توجه مدافعان حقوق زنان و کودکان در عربستان تبدیل شده است و حساسیت هایی را در باره ازدواج دختران خردسال به وجود آورده است.
شمس الوزیر مجری برنامه " در درون خاورمیانه " که از صنعا پایتخت یمن گزارش می داد با اشاره به وجود مواردی از ازدواج دختران خردسال که توجه محافل بین المللی را نیز به همراه داشته است از تلاش پارلمان این کشور برای تصویب قانونی مبنی بر تعیین هفده سال به عنوان سن قانونی ازدواج برای مرد و زن خبر داد.
http://forum.isatice.com/8-57-t7778.html?s=423e6a66d324171e6aa21b63bc38df20&p=79826
ازدواج کودک
گزارش اجتماعی: 62 هزار و 383 کودک ایرانی همسر دارند
واشنگتن، 12 اوت (تلویزیون واشنگتن)—وقوع ازدواج در سنین خردسالی و به تعبیر مشخص کودکی که در کنواکسیونهای جهانی تا ۱۸ سالگی را در بر میگیرد، پدیدهای است که در اکثر جوامع توسعه نیافته، سنتی و بسته روی میدهد. بر اساس تازه ترین گزارش سازمان ملی جوانان از وضعیت ازدواج و طلاق در سنین مختلف در ایران حاکی از آن است که »62 هزار و 383 دختر و پسر بین 10 تا 14 ساله» در ایران ازدواج کرده اند که از این تعداد سهم پسران متاهل «19 هزار و 293» نفر و تعداد دختران متاهل «43 هزار و 90 » نفر گزارش شده است.
READ MORE...نشریه کودکان مقدمند ، شماره ۶۶ و ۶۷ در مورد کودک آزاری
كودكآزاری
۴۸ درصد از کودکان قربانی شده مورد آزار جسمی ، ۴۹ درصد مورد آزار عاطفی ، ۱۳ درصد مورد آزار جنسی ، و ۲۰ درصد مورد بهره کشی اقتصادی قرار گرفته اند. READ MORE...
حقوق کودک: مصاحبه منصور حکمت با نشريه داروگ
سوسن بهار: با سلام و تشکر از اين که دعوت "داروگ" را براى انجام مصاحبه پذيرفتيد.
منصور حکمت: از دعوتتان خيلى متشکرم و قبل از هر چيز براى همه خوانندگان نشريه خوب و خواندنى "داروگ" آرزوى موفقيت ميکنم.
سؤال: شما در "يک دنياى بهتر"، برنامه حزب کمونيست کارگرى ايران، بخشى را به حقوق کودکان اختصاص دادهايد. اگر ممکن است علت اين امر را توضيح بدهيد.
جواب: کودکان و نوجوانان يکى از محرومترين و بىحقوقترين بخشهاى جامعه هستند. قربانيان خاموش نظام اجتماعى زورگو و نابرابر موجودند. در خيلى از جوامع و حتى براى خيليها در خود همين اروپاى غربى به اصطلاح متمدن، نفس اين که کودک حقوق غير قابل نقضى دارد و پدر و مادر و خانواده و مدرسه و کلا دنياى بزرگسال هر کارى بخواهد نميتواند با او بکنند، مورد قبول نيست. در بخش وسيعى از دنيا، بچهها را از سنين خيلى پايين به کار ميکشند و به هزار و يک شيوه مورد بهرهکشى و سوء استفاده قرار ميدهند. و تازه آنجاهايى که قوانينى هست که کمى جلوى اين اعمال زشت را ميگيرد، هنوز بچه در خانه و مدرسه زور ميشنود و آزار ميبيند. فکرش را بکنيد، زدن و دعوا کردن و ترساندن بچه، گرسنگى دادن و حبس کردنش، در همين اروپاى غربى تحت عنوان تربيت کودک رواج دارد و پدر و مادرها و مدارس زيادى اين خشونت عليه بچهها را حق مسلّم خودشان ميدانند. از اين نظر بچهها هيچ فرقى با مردم محروم ندارند، بايد براى آزاديشان تلاش کرد و هيچ حزب سياسىاى نميتواند خود را طرفدار آزادى و حق و عدالت بداند، بدون اينکه خيلى روشن و جدى براى حقوق کودک مبارزه کند. شخصا فکر ميکنم آزاديخواهى هر کس، چه فرد چه حزب و چه دولت، را بهتر از هر چيز ميشود از رفتارش با بچهها شناخت.
سؤال: آيا اين حقوق را همين امروز براى تمامى کودکان دنيا در نظر داريد؟
جواب: حتما، بدون هيچ تبصره و اما و اگرى. تازه آنچه ما در برنامه نوشتهايم فورىترين خواستهاى حداقل ماست. خيلى کارهاى بيشترى هست که براى رسيدن بچهها به حقشان و برخورداريشان از يک زندگى شاد و خلاق بايد انجام بگيرد.
سؤال: براى اين که کودکان اين حقوق را بدست بياورند، به نظر شما چه کارهايى ميتوان و بايد کرد؟
جواب: اين سؤال سختى است. براى اين که خيلى کارها بايد کرد. واضح است که کل سيستم اجتماعى و اقتصادى امروز دنيا که اساسش بر پول پرستى و سودجويى يک اقليت کوچک است، ريشه همه بيحقوقيها و محروميتهاى مردم از جمله بچههاست. بايد اين سيستم را عوض کرد و يک دنياى بهتر بجاى آن ساخت. خب، آنهايى که در اين سيستم نفع ميبرند، به زبان خوش اجازه نميدهند اين کار را بکنيم. آنها دولت دارند، ارتش دارند، کليسا و مسجد و زندان دارند، تلويزيون دارند، کشيش دارند، ملّا دارند و راه آزادى بچهها را سد ميکنند. بايد همه اينها را کنار زد و شکست داد. و اين مبارزهاى است که آدمهاى خوب و با شرف دنيا هر روز به آن مشغولند. اما محروميت بچهها دلائل ديگرى هم دارد، يکى از مهمترين آنها ناآگاهى و عقب ماندگى و تعصب خود پدر و مادرها و خانوادهها و بزرگسالهايى است که مثلا قرارست دوست و حامى بچهها باشند. بعضى جاها حتى وقتى جامعه و دولت بعضى حقوق بچهها را به رسميت شناختهاند، هنوز تعصبات مذهبى و افکار سنتى خود خانوادهها، بچهها را از حقوقشان محروم ميکنند. به همين دليل براى کسب حقوق بچهها بايد با اين عقب ماندگيها و تعصبات هم مبارزه کرد.
سؤال: بعضى از بزرگترها مخالف شرکت خود کودکان در کمپينهاى مبارزاتى براى حقوق کودکان هستند، اما همينطور که ميدانيد (و بخشا "داروگ" هم اين را نشان داده است) واقعيت تلخ کار کودکان و هزاران مشکل ديگر، عملا بخش زيادى از آنها را به اين مبارزه کشانده است. نظر شما در اين باره چيست و چه توصيههايى داريد.
جواب: کودکانى که خودشان قربانى ستم و بىحقوقى و استثمارند، مانند ميليونها کودکى که با مزد ناچيز و در شرايط بد کار ميکنند، يا دختران خانوادههاى متعصب اسلامى که اجازه زندگى معمولى ازشان سلب ميشود، حتما بايد اعتراض کنند و ميکنند. اما به نظر من، اين با کشيدن بچهها در کشورى مانند سوئد به جلسات سياسى و اعتصاب و تظاهرات خيلى فرق دارد. من با اين دومى خيلى مخالفم. به نظر من پدر و مادرها و مدرسهها و بزرگترها نبايد بچهها را در سنين پايين به فعاليت سياسى و حزب و جلسات خودشان بکشانند. اين مستقل از خط سياسى پدر و مادر، نوعى شستشوى مغزى است. ممکن است براى بعضيها اين که مثلا پدر و مادرى در تظاهرات عکس مارکس و لنين يا نلسون ماندلا و اقبال مسيح را در دست کودکانشان داده باشند، خيلى کار مترقىاى بنظر برسد. اما اين بچه همانقدر تحت تأثير پدر و مادر و بزرگترها و بدون استقلال فکر اين کار کرده است، که بچهاى که در آن طرف سواستيکا (صليب شکسته فاشيستها) روى بازويش چسباندهاند و لااله الىالله روى پيشانيش نوشتهاند. و قبول ميکنيد که اين دومى بشدت تأسفآور است. من مخالف کشاندن بچه به حرکات سياسى و مذهبى هستم. برنامه حزب ما صريحا بردن بچهها به اين جور جلسات و تجمعات مذهبى را رد کرده است. به نظر من پدر و مادرى که ميخواهند فرزندشان را آزاديخواه و آزاده بار بياروند، بايد ابزار مستقل انديشيدن را به او بدهند، بايد يک محيط آزاد و آزادانديش براى او فراهم کنند، بايد افکار خرافى و باورهاى سنتى و فشار مغزشوئى نظام تربيتى و رسانهها را با سخنان خود و در زندگى عملى خود جلوى او نقد کنند و در همان حال از او بخواهند که فکر کند، ببيند، بپرسد و در يافتن نظر نهايى خود عجله نکند. يک مسأله ديگر به نظر من اين است که نشان دادن تمام سياهى دنيا، تمام ظلمها، تمام مشقات و پليديها به بچهها کار درستى نيست. دنياى خوشبين و اميدوار بچه را نبايد خراب کرد. بچه "زيادى سياسى" به نظر من به احتمال قوى بزرگسال بىتفاوتى از آب در خواهد آمد. يک رکن تلاش دائمى بشر براى تغيير جهان، ورود دائمى نسلهاى جديد به دنيايى است که نابرابرى و عقب ماندگيش برايشان تکان دهنده و غيرقابل پذيرش است. چه لطفى دارد که ما از پيش بچهها را به اين تصوير خاکسترى عادت بدهيم؟
سؤال: کنوانسيون حقوق کودک، سن کودکى را ١٨ سال تعيين کرده و انجام کار حرفه را براى کودکان زير ١٨ سال غير مجاز دانسته، در حالى که برنامه حزب اين سن را ١٦ معرفى کرده است. البته به نظر من ١٦ سال امر دخالت کودکان در زندگى اجتماعى، انتخابات و... را تسهيل ميکند، ولى از طرف ديگر بنا به نظر بسيارى پزشکان و متخصصان، توانايى جسمى براى کار حرفهاى در ١٨ سالگى کامل ميشود. نظر شما در اين باره چيست؟
جواب: به نظر من حد نصاب ١٦ سال براى دنياى امروز مناسبتر است. جوان ١٦ ساله امروز، حجم بسيار عظيمترى از دانش و اطلاعات و اخبار را نسبت به جوان ١٨ ساله دو دهه قبل در ذهن خود پس و پيش ميکند. در صحنه آموزشى فعالتر و درگيرتر است، صاحب نظرتر است. از نظر اخلاقى و فرهنگى مستقلتر است، واضح است که شغل و ساعات کار يک جوان ١٦ ساله، حتى يک جوان ١٨ ساله، بايد با مشخصات بدنىاش سازگار باشد. اما امروزه نفس اجازه ورود به جامعه و به عالم سياست و فعاليت اقتصادى از ١٦ سالگى معقولتر به نظر ميآيد. READ MORE...کودکان کار نانآور خانوادههاي خود هستند، 1/5 تا سه ميليون کودک در سن مدرسه در مدرسه حضور ندارند
در گزارشهاي سالنامه آمار تائيد شده که برخلاف قانون کار کودکان 10 تا 14 ساله مشغول به کارند و همينطور تعداد کودکان کار 14 تا 18 ساله نيز رو به افزايش است.
مطابق ماده 188 قانون کار ايران کودکان اجازه فعاليت در کارگاههاي خانوادگي را بدون رعايت سن کار دارا هستند
آمارهاي رسمي بيانگر اين موضوع است که حدود 1/3 درصد کودکان ايراني بين شش تا 14 ساله به کار اشتغال دارند که اين رقم در مناطق شهري پنج درصد و در مناطق روستايي به 2/4 درصد ميرسد
اولين و مهمترين عامل به وجود آمدن کودکان کار، فقر است و بر اساس گزارش سازمان جهاني کار کودکان، 34 تا 37 درصد از منابع مورد نياز خانوادهها را تامين ميکنند و کار آنان براي خانوادههايشان بسيار حياتي است.
اين ارگانها پاسخگوي عده زياد کودکان کار نيست، زيرا بسياري از اين کودکان در آلونکها و فضاهاي بسيار بد به صورت گروهي روزگار ميگذرانند و حتي به دام اعتياد نيز کشيده ميشوند.
علت کار کودکان تمايل کارفرماست؛ زيرا کودکان دستمزد کمتري دريافت ميکنند. برخي کارفرمايان تمايل دارند از کودکان سوءاستفاده کنند و آنان را با مبالغ کمتري استخدام کنند. READ MORE...
|
در ايران اعتراض برای بدست آوردن حق جرم محسوب می شود
• فرمانده ی منطقه ی نيروی انتظامی استان خراسان در گفتگويی با يک خبرگزاری در ايران اعلام کرده است که ما با سعه ی صدر با اتباع افغانی برخورد کرديم. سعه ی صدر ايشان با بازداشت غير انسانی بيش از پانصد تن از هموطنانمان از آن سعه ی صدر های بياد ماندنی است
• خبرنگاران خبرگزاری کابل در ايران در گفتگو با اتباع ايرانی نظر آن ها را جويا شده اند. مردم می گويند که حساب ما از حکومت جداست. تقريبا همه ی افکار آزاد اقدام دولت ايران را در محروم کردن کودکانمان و بکار بردن خشونت محکوم می کنند
همچنان کودکان افغانستان نمی توانند به مدرسه و درس بروند READ MORE...
۵ / ۱ میلیون کودک زیر ۱۸ سال در ایران کار میکنند
بر اساس اعلام صندوق کودکان ملل متحد ، یونیسف ، تعداد کودکان خیابانی در ایران بین ۴۰۰ هزار تا یک میلیون نفر برآورد شده است. هر چند مطابق آمار رسمی این تعداد در کل کشور از ۲۰۰ هزار نفر تجاوز نمیکند. در همین حال فرشید یزدانی ، مدیر عامل انجمن حمایت از کودکان ، به خبرگزاری ایسنا گفته در حال حاضر بیش از سه میلیون و۶۰۰ هزار کودک خارج از چرخه تحصل قرار دارند.
با یک محاسبه سرانگشتی دریافته می شود که تقریبا از هر چهار کودک بازمانده از تحصیل در ایران ، یکی – به دلیل تنگناهای اقتصادی و مشکلات فرهنگی - از حاشیه خیابان ها و چهار راه ها سر در می آورد. درحال حاضر ۴۰ درصد شهروندان ایرانی زیر خط فقر قرار گرفته اند و نرخ بیکاری از مرز ۴۲ درصد گذشته است.
READ MORE...
اين خط فقر سركاری!
احمدينژاد در اولين مصاحبه مطبوعاتي دولت دهم خط فقر را يك موضوع سر كاري خواند
READ MORE...خط فقر 3 برابر حداقل دستمزد
خط فقر 3 برابر حداقل دستمزد
خبرگزاری مهر: عضو هیئت مدیره کانون شوراهای اسلامی کار از مخالفت کارفرمایان و دولت با افزایش دوباره حداقل دستمزد کارگران در سالجاری بر اساس مصوبه شورای عالی کار خبر داد.
زیربار تشکیل دوباره جلسه نمی روند.
6 مرحله نرخ تورم 87 بررسی شد
دهقان کیا در ادامه در پاسخ به این سئوال که طی روزهای گذشته از سوی مرکز آمار ایران نرخ تورم پایان سال 87 معادل 4/25 درصد اعلام شده است، بیان داشت: نمایندگان کارگران نیز آمارهای بانک مرکزی را که هر دو ماه یکبار در سال گذشته اعلام شده است را بررسی کردند و به همین درصد نرخ تورم رسیدند.
وی با تاکید بر اینکه نتیجه بررسی 6 مرحله نرخ تورم سال 87 دستیابی به نرخ 4/25 درصدی بوده است، افزود: متاسفانه عمل به بند اول ماده 41 قانون کار مبنی بر استناد به نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی برای کارگران چالش ایجاد کرد و به نحوی حق واقعی آنان در تعیین دستمزد پایمال شد.
کارفرمایان: توان پرداخت نداریم
این مقام مسئول کارگری سپس در اظهار نظر برای این نکته که کارفرمایان می گویند ما توان پرداخت بیش از 263 هزار تومان حداقل حقوق را نداریم، گفت: این مسئله نباید با ندیده گرفتن حق کارگران حل شود.
دهقان کیا خاطر نشان کرد: وقتی بانک مرکزی نرخ تورم واقعی را اعلام نمی کند، نه تنها نمی توان حداقلهای کارگران را به خط فقر نزدیک کرد بلکه حقایق زیادی نیز در زندگی کارگران و سبد هزینه های خانوار نادیده گرفته می شود.
خط فقر 3 برابر حداقل دستمزد کارگران!
این مقام کارگری رقم 785 هزار تومانی اعلام شده توسط مرکز آمار ایران را خط فقر خانوار شهری دانست و افزود: اگر به آمار جدید این مرکز استناد کنیم می بینیم که 263 هزار تومان با حداقلهای خط فقر فاصله زیادی دارد به نحوی که 785 هزار تومان 3 برابر حداقل حقوق کارگر است.
READ MORE...21 September 2009
به تمام کسانی که از جمهوری اسلامی شاکی هستند
به تمام کسانی که از جمهوری اسلامی شاکی هستند
کمک کنید تا قطورترین پرونده جنایت تاریخ معاصر را ایجاد کنیم
جمهوری اسلامی یکی از جنایتکار ترین رژیم سیاسی دنیاست. سی سال است که این رژیم یک جنگ تمام عیار را علیه مردم سازمان داده و با با خشونت هر چه تمام تر پیش میبرد. این جنگ و جنایات سیستماتیک و سازمان یافته سی ساله رژیم اسلامی، زندگی صدها هزار نفر را مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر قرار داده و موجب آزار فیزیکی و روانی آنها شده است.
اگر همین امروز یک دادگاه معتبر و عادلانه بین المللی امکانی فراهم سازد که به شکایات همه شاکیان جمهوری اسلامی گوش فرادهد و امکان حضور آزادانه و امنیت حضور آنها را تامین سازد بی شک سیل صدها هزار نفری شاکیان علیه جمهوری اسلامی به راه افتاده و از بزرگترین جنایات تاریخ معاصر، پرده برداری میشود. پرونده جنایات سیستماتیک و روزانه این رژیم چنان قطور است که اگر حتی هرگونه محدودیت زمانی و محدودیت نوع جرم ایجاد کنند باز ابعاد جنایات رژیم چنان وسیع و گسترده است که هزاران نفر شاکی در صف ارائه شکایات قرار میگیرند.
یکی از اهداف مهم جمهوری اسلامی همواره این بوده که جنایات خود را از انظار عموم مخفی نگهدارد. جمهوری اسلامی با هزارن شکل تهدید و بگیر و ببند و شکنجه و برافراشتن شمشیر دمکلوس بر فراز سر شاکیان تلاش میکند مانع افشای کلیه جنایات سی ساله اش شود. اما امروز روز آن است که این طلسم سکوت و بستن لب ها را شکست. روزی است که جامعه با تمام هیبت اجتماعی اش لب بگشایدو از جنایات و آزارها و خشونت هایی که دیده بگوید. روز آن است که تمام درد ها و رنج ها را از ته ذهن و دل میلیونها نفر بیرون کشید و قطورترین پرونده جنایات تاریخ معاصر را شکل داد. اکنون که مهمترین مرجع قضایی دنیا (یعنی دادگاه بین المللی جنایی لاهه) به سراغ پرونده جنایات جمهوری اسلامی آمده است، میتوان و باید ساختمان عظیم این دادگاه در هلند را از صدها هزار شکایت و سند و مدرک جنایت پر کرد.
کمیسیون پیگیری شکایت علیه جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه با هدف سازماندهی تنظیم و ارسال شکایات شما آغاز به کار کرده است. این کمیسیون خود را موطف کرده است که صدای اعتراض و دادخواست میلیونها تن از قربانیان و شاکیان رژیم اسلامی را در دادگاه بین المللی جنایی لاهه طنین افکند.
ما از کلیه مردم از زنان جوانان دانشجویان کارگران، از تمام زندانیان سیاسی تمام کسانی که ضربه شلاق ها و کتک ها و آزارها و توهین ها و دشنام های مامورین جمهوری اسلامی را بر تن و روح و روان خود حس کرده اند، تمام خانواده های اعدامی ها و جان باختگانی که توسط جمهوری اسلامی به هر بهانه ای به قتل رسیده اند، تمام زنانی که سی سال به اشکال مختلف مورد ستم و آزار و تبعیض جنسیتی قرار گرفته اند تمام قربانیان تجاوز، شکنجه ، ترور و حتی تمام کسانی که مورد تهدید قرار گرفته اند میخواهیم که فرم های شکایات خود را و آنچه بر آنها روا شده است را به عنوان اسناد جرایم جنایات رژیم اسلامی ایران به روی کاغذ آورده و علیه جمهوری اسلامی یکی از بزرگترین و عظیمترین کیفرخواست های سیاسی حقوقی را تنظیم کنند.
به این منظور کمیسیون پیگیری شکایت علیه جمهوری اسلامی فرم های ویژه درخواست شکایت تهیه کرده و به همه شما کمک میکند که شکایات خود را بهر شکلی که مایلید چه مستقیم یا غیر مستقیم به دادگاه بین المللی جنایی لاهه رائه دهید. شکایت هر یک از شما میتواند و باید تیری باشد در سینه ماشین ترور و شکنجه و اعدام و سرکوب جمهوری اسلامی. هر یک از شما میتواند نیروی عظیمی از یک جنبش وسیعی باشد که ماشین تولید جنایت جمهوری اسلامی را از کار بیندازد.
حربه محاکمه سران جمهوری اسلامی در دادگاه بین المللی جنایی لاهه میتواند سلاح مهمی باشد در افشا و انزوا و پیگرد وسیع و بین المللی سران جمهوری اسلامی . جمهوری اسلامی باید بداند که در مقابل هر جنایتی که انجام میدهد باید به تمام دنیا پاسخگو باشد. باید بداند که در مقابل هر جنایت صدها شاکی و شاهد و مدعی العموم صف میکشد. در مقابل هر جنایت دهها شکایت و دادخواست به مراجع بین المللی قضایی دنیا ارسال میشود. و باید بداند که هیچ جنایتی با هیچ تهدیدی نمتواند مخفی و پوشیده بماند. باید بداند که ما قوی ترین نورفکن های دنیا را در تاریکترین و مخفی ترین دخمه های جنایات آنها خواهیم افکند. باید بداند که در مقابل هر جنایت دنیایی را در مقابلش بسیج خواهیم کرد. از همین امروز و از همین الان دست به کار تنظیم شکایت علیه جمهوری اسلامی شویم.
برای گرفتن کمک و فرم برای ارائه شکایت علیه جمهوری اسلامی با ما به این آدرسها تماس بگیرید:
فرشاد حسینی
0031-633602627
مینا احدی
00491775692413
كميسیون پيگيری شكایت علیه جمهوری اسلامی ايران
در دادگاه بین المللی جنایی لاهه
کمیته بین المللی علیه اعدام
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹
READ MORE...100هزار کودک حق رفتن به مدرسه را ندارند
تغییر برای برابری : در حالیکه هیچ گزارش رسمی از تعداد کودکان بدون شناسنامه در کشور وجود ندارد ، اما برخی تخمین ها در نهاد های غیررسیمی حاکی از 100 هزار کودک بدون شناسنامه در کشور است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی جهان تعداد کودکان بدون شناسنامه در ایران از 30 هزار تا 100 هزار گزارش شده است. با این حال تاکنون هیچ گزارش رسمی در خصوص رد یا تائید این آمار منتشر نشده است.
هرچند از تعداد دقیق کودکان بدون شناسنامه گزارشی در دسترس نیست اما نگرانی اصلی این است که نهادی هم برای هویت دار کردن این کودکان وجود نداشته باشد.
کودکان بدون شناسنامه می توانند کودک حاصل از روابط نامشروع، کودکان ازدواج موقت، کودکان حاصل از ازدواج با اتباع بیگانه و مواردی از این دست باشد.
نامه جوانی که در انتظار اعدام بسر می برد
نامه جوانی که در انتظار اعدام بسر می برد
انتشار: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
نامه بهنود شجاعی زندانی که مهلت یک ماه او پایان یافته و بازهم در انتظار مرگ بسر می برد
بنام خداوند بخشنده مهربان
ایکاش باد صدایم را می برد
ایکاش گنجشکانی که از بالای دیوار بلند زندان رد می شوند حرفهایم را می شنیدند و بر ایوان خانه شما می نشستند و برایتان بازگو می کردند.
بچه ای بودم تا چشم باز کردم مادرم رفت و فرشته نجاتم مرا تنها گذاشت.
هیچگاه فکر نمی کردم بی مادری اینقدر سخت باشد.
بیش از سه سال است که در کنج زندان نشسته ام و تمام خاطرات زندگی ام در یک روز خلاصه شده .
سه سال است در یک روز زندگی می کنم. سه سال دائم مسیری را که آن روز رفتم می روم و هر چه تلاش می کنم که برگردم نمی شود.
در خودم فرو می روم،در خودم فریاد می زنم ،بخدا نمی خواستم چنین شود،ای خدا چرا چرا اینطور شد.
چرا تا آخرین لحظه عمرم شرمسار کسانی هستم که هنوز نتوانستم با آنها سخن بگویم و بیان کنم که این بهنود آن موقع نفهمید چه شد. ولی امروز با تمام وجود از آنچه شده پشیمان است و هر روز سر بر خاک می ساید و هر روز از خدا تقاضای بخشش می کند.
من در طی این سالها بارها و بارها در یک روز زندگی کردم و آنهم بدترین روز زندگی ام.
بارها و بارها مرده ام ولی باز نفس کشیدم و باز در انتظار مردن دوباره.
بخدا هیچکس نمی داند سنگینی این بار چیست؟
همانگونه که هیچکس نمی داند داغ فرزند چیست؟
من شرمنده ای ابدی هستم که انسانی را ،جوانی را، عزیزی را ،و ..... آه چه بگویم.
ایکاش نمی رفتم،ایکاش ...
دو بار مرا برای اجرای قصاص به سلول انفرادی بردند ، شبهای تلخ و سرد و سنگینی بود
نمی دانم چه بگویم هزاران بار مردم. می خواستم گریه کنم،اشکی نبود.می خواستم ناله کنم،صدایی دروجودم باقی نبود.
می خواستم در تنهایی مادرم را در آغوش بکشم و اشک بریزم ولی جز دیوار سفید و آهن سرد هیچ چیز نبود.
به آخر عمری رسیدم که هیچ چیز جز تلخی از آن ندیده بودم و در پایانش جز بار شرمندگی و پشیمانی چیز دیگری برایم باقی نمانده بود.
زندانبان کلید را گرداند و گفت بر خیز وقت رفتن است.
صدای کلید قلبم را لرزاند بیاد درد جانکاه شما افتادم،زمانی که فرزندتان را دیدید.
مرا به محوطه زندان بردند تمام زندگیم در همین دقایق جلو چشمم گذشت و یاد فرزند شما افتادم که او هم چون من آرزوهای فراوانی داشت.
زمانی که در پای چوبه دار به من گفتند،یک ماه فرصت داری تا رضایت بگیری با دیدن برادر آن مرحوم احسان عرق سرد خجالت بر پیشانیم نشست. مرا به زندان برگرداندند.
در سلولم بغضم ترکید. خدایا خدایا چگونه به آنها بگویم شرمنده ام،شرمسارم
شب با مادرم نجوا می کردم،مادر کجا رفتی؟چرا زود مرا تنها گذاشتی؟
اگر تو بودی چه ها نمیشد،ایکاش بودی،ایکاش به در خانه آنها می رفتی ،ایکاش از آنان می خواستی در حق من بزرگی کنند، ایکاش از آنان می خواستی که این افتاده بر زمین ندامت و پشیمانی را در دست بگیرند و ایکاش .... ایکاش مادر،مادرم،اگر تو در کنارم بودی ،هرگز این اتفاق برایم رخ نمی داد.
مادر در آن دیاری که هستی به دیدار احسان برو،تو در آنجا برایش مادری کن،من شرمنده اویم و می دانم درد بی مادری چیست.
خداوند مهر و محبت خود را در پدران و مادران ودیعه گذاشت و محبت والدین محبت خدایست .می دانم شما با مهر ترین و با مهربان ترین ها هستید و مهری که به فرزند عزیز از دست رفته خود دارید در دیگری بار بر من گشوده است.
شاید این آخرین نامه من باشد و نمی دانم که به دست مهربان شما خواهد رسید یانه؟
اما تقاضا می کنم بدانید بهنود که سه سال است در تمام لحظات زندگی خود آرزو می کند تا شما را ببیند و به پایتان بیفتد و بگوید،بخدا آنچه گذاشت در فهمم نبود،بخدا نفهمیدم چه شد ؟ بخدا شرمنده ام.
شما هرچه بگوئید هر چه بخواهید حق دارید.
ایکاش گرمی مهر و نور محبت شما ذره ای بر من یخ کرده بتابد،ایکاش مرا ببخشید.
نامه ام را با سلام تمام می کنم
شرمنده روی شما
بهنود شجاعی
جنایتکاران اسلامی قصد دارند رضا حدادی را اعدام کنند
حکومت اسلامی قصد دارد محمد رضا حدادی را اعدام کند. بنا به خبری که منتشر شده است محمد رضا حدادی متهم بوده که در سن 15 سالگی با همکاری چند نفر دیگر محمد باقر را بقتل رسانیده است. این پرونده برای اجرای حکم قصاص در روز چهار شنبه آماده شده است. بنا به اظهارات وکیل او، در اثناي رسيدگي محمد رضا حدادي كه در آن زمان سنش 15 سال وشش ماه بود دستگير مي شود و در جلسات اوليه رسيدگي اعلام مي دارد كه مقتول را او با تسمه پروانه خفه كرده است در تاريخ 8/8/82 مجدداً محمد رضا حدادي در جلسه رسيدگي به دادگاه ، اتهام سرقت و قتل را به عهده گرفته و اقرار به ارتكاب جرم مي نمايد . چند روز پس از جلسه محاكمه مادر محمد رضا به ملاقاتش مي رود و محمد رضا به او مي گويد كه آيا به وي پولي پرداخت نموده اند يا خير مادرش به وي جواب منفي مي دهد پس از آنكه ايشان متوجه مي شود كه فريب ديگر متهمين را خورده است طي نامه اي در تاريخ 13/8/82 به دادگاه اعلام مي دارد كه يكي از متهمين وعده پول و ديگر وعده هاي واهي را داده و به اين طريق فريب ديگر متهمين كه از لحاظ عقلي و فكري وسني بزرگتر از موكل بوده اند را خورده است در حاليكه در ارتكاب جرم قتل هيچ نقشي نداشته است.
پرونده محمد رضا حدادی که متهم است در سن 15 سالگی مرتکب قتل شده است، همانند پرونده دیگر متهمین زیر سن قانونی، در هاله ای از ابهام و تناقض توسط سیستم قضایی حکومت اسلامی برای اجرای حکم ارسال شده است. پرونده تمامی نوجوانان متهم بقتل در یکی از ناعادلانه ترین و غیر انسانی ترین نظامهای قضایی دنیا بررسی می شود که کوچکترین حقی برای انسان قائل نیست. حکومت اسلامی و دستگاه قضایی آن، یکی از سیستمهای تولید جرم و جنایت در جامعه بشری است. جوانان و نوجوانان زیر سن قانونی هیچگاه این شانس را پیدا نمی کنند که در یک سیستم و فضای عادلانه ای به دفاع از خود بپردازند. حکومت اسلامی حق ندارد و نباید نوجوانان زیر سن قانونی و هیچ انسان دیگری را عامدانه بقتل برساند. همانطور که بارها گفته ایم، اعدام قتل عمد دولتی است که در ایران تحت حاکمیت مشتی قاتل و دزد که سران حکومت و قوه قضائیه اش خود بزرگترین قاتلان کودکان و مردم هستند، هر روز دارد جان انسانها را می گیرد.
نهاد کودکان مقدمند از همه نهادهای مدافع حقوق کودک، از همه سازمانهای بشر دوست و از همه مردم آزادیخواه در ایران می خواهد که به مجازات اعدام و به حکم اعدام محمد رضا حدادی اعتراض کنند. حکومت اسلامی نباید اجازه پیدا کند که با توصل به قوانین عقب مانده قصاص و دیگر قوانین قرون وسطایی اش جان کودکان را بگیرد. ما مردم آزادیخواه، ما مدافعین حقوق کودک و همه سازمانهای مدافع حقوق بشر می توانیم و باید جلو این آدم کشی هر روزه حکومت اسلامی را بگیریم. برای پایان دادن به مجازات اعدام بویژه اعدام کودکان و نوجوانان باید به میدان آمد. جنبش علیه مجازات اعدام در ایران بیش از هر زمانی در حال قدرتمند شدن است. باید با تمام توان از این جنبش حمایت کرد.
نهاد کودکان مقدمند
READ MORE...