15 November 2009

زباله ها، سهم انبوهی از کودکان ايرانی از نظام اسلامی

تنها در يک خيابان و بر سريک مخزن زباله، هر30 دقيقه يک کودک زباله گرد سر ميرسد


روشنگری. نمونه گزارشی را که در زير ميخوانيد، هر رهگذر در تهران ميتواند به چشم خود ببيند
 روشنگری. نمونه گزارشی را که در زير ميخوانيد، هر رهگذر در تهران ميتواند به چشم خود ببيند. اين سهم نظام ولايت فقيه است برای انبوهی از کودکان خانواده های محروم در سراسر ايران. و آيا غير از اين ممکن است؟ هزينه های نظامی رژيم به کنار، هزينه های نيروهای سرکوب که مستقيما فعاليت نظامی و امنيتی دارند به کنار، هزينه های سياست خارجی برای حفظ تعادل يک نظام بنيادگرا در منطقه به کنار، فقط حساب کنيد هزينه های عظيمی را که صرف نمايندگان دفتر ولايت، تاسيس اماکن و انتشار مطالب ويژه سرکوب فرهنگی و پخش خرافات، گسيل سپاه آخوند و واعظ و قاری به مدارس و امثال آن ميشود. همه اينها را در کنار بی کفايتي، فساد، دزدی بگذاريد. آيا برای انبوهی از کودکان چيزی به جز زباله دانی باقی ميماند؟

گزارش ايلنا را بخوانيد:
پسربچه چشم عسلى آن چنان سياه و دودى شده كه هر كس نداند گمان مي‌كند ذغال‌فروش است،شلوارش كه حداقل سه سايز بزرگ‌تر از اندازه اصلي‌اش مي‌زند، چند تاى بزرگ از پاچه‌ها خورده و پيراهن بلندش هم تا نزديكي‌هاى زانو رسيده.
اصغر تمام روز را به تمام مخازن زباله‌ خيابان شهر سرمي‌زند، مخازن خاكسترى رنگ زباله براى او حكم همان تخم‌مرغ‌هاى شانسى و لپ‌لپ‌هاى رنگارنگ را دارد كه با محتوايات كثيفى پر شده است. از دور به چند مترى مخازن زباله كه نزديك مي‌شود، خدا خدا مي‌كند كه جنس با ارزش از پلاستيك يا آلومينيوم گيرش بيايد.
جنس هر چه سنگين‌تر باشد روزي‌اش بيشتر، چه اهميت دارد كه چقدر وزنش زياد باشد....
به هر پسربچه‌اى كه احساس دروني‌اش مي‌گويد هم سن و سالش است، با كنجكاوى نگاه مي‌كند ولى گونى سنگين بر روى شانه‌هايش، اجازه نمي‌دهد كه حس كنجكاوى و يا حسرتش بيش از اينها تحريك شود.
به هر عابرى كه از كنارش رد مي‌شود در دل مي‌گويد: ,كودكي‌ام آرزو است,
او محكوم است، محكوم به كار، آن هم از كثيف‌ترين و خطرناك‌ترين اشكال كار ....
به گزارش خبرنگار ايلنا، فريدون درست در محدوده خيابان انقلاب و كوچه پس كوچه‌هايش پسماندهاى باارزش زباله را از مخازن شهردارى جمع‌آورى مي‌كند.
همان محدوده‌اى كه شهردارى هر چند وقت يك بار طرح مبارزه با موش و طعمه‌گذارى را در جوي‌هاى آب اجرا كرده و اغلب جنازه موش‌ها در جوى آب‌ها و مخازن زباله يافت مي‌شود.
او دست‌كش ندارد ماسكى هم به صورت ندارد و در جواب اين سئوال كه چرا حداقل دستكش دست نمي‌كنى مي‌گويد: ,مي‌دانيد بايد چند كيلو پلاستيك و ضايعات بفروشم تا بتوانم يك دست‌كش 1500 تومانى بخرم؟,
فريدون مدرسه نمي‌رود، تفريحى هم ندارد، صبح را با زباله شروع مي‌كند و شب را هم با كوله‌بار سنگين زباله به صبح مي‌رساند.

كودكان قد كوتاه، دو پا در هوا درون مخازن پر از زباله
مريم پناهى عضو كانون فرهنگى ـ حمايتى كودكان كار در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا، خواستار تغيير عنوان ,كودكان زباله‌دزد و زباله‌گرد, بر روى كودكان كار شده و تاكيد مي‌كند بايد استفاده از اين عنوانين در محاوره‌هاى روزانه مردم حذف شود چرا كه اين عناوين بار تحقير‌آميزى بر روى كودكانى كه از روى فقر بر سر ناچارى كار مي‌كنند، دارد.
او با بيان اينكه اين كودكان ,بازيافتى,‌ هستند نه زباله‌گرد مي‌افزايد: اين كودكان گروه‌هايى هستند كه شب‌ها كار سنگين‌ترى دارند و در ساعتى از روز هم به دنبال زباله‌ هستند، طبق قوانين شهردارى شهروندان بايد راس ساعت 9 شب زباله‌هايشان را به بيرون از منزل انتقال دهند. به همين دليل قبل از جمع‌آورى زباله توسط شهردارى و با وجود چرخه ناقص و معيوب تفكيك زباله، اوج ساعت كارى كودكان بازيافتى همين ساعات است.
عضو كانون فرهنگى ـ حمايتى كودكان كار ادامه مي‌دهد: اگر تنها ده دقيقه عرض يك خيابان منتظر بمانيد، حدود 30 كودك زباله‌گرد در وهله‌هاى گوناگون به اين مخازن سر مي‌زنند كه نه دستكش دارند و نه دهان‌بند بسته و فرم مخصوص پوشيده‌اند؛ اغلب آنها هم قدهاى كوتاهى دارند كه مجبورند تا كمر داخل مخازن زباله فرو روند به طورى كه با عبور از كنار برخى از مخازن شاهد دو پا در هوا هستيم.
به اعتقاد پناهى زباله‌گردى و جمع‌آورى زباله از مخازن و امرار معاش از راه فروش آنها كثيف‌ترين و بدترين نوع كار در كودكان است كه از ميان كار كودك در سر چهار‌راه‌ها، كارخانه و كارگاه‌ها، خطرناك‌تر است.

منع بدترين اشكال كار براى كودكان يك شوخى بزرگ با كودكان زباله‌گرد
به گزارش خبرنگار ايلنا، شايد به جرات بتوان گفت كه هيچ نهاد يا مسئولى مسئوليت مستقيم حمايت از اين كودكان و رسيدگى به مشكلات و خطرات در كمين آنها را نپذيرفته و شغل سخت آنها را به حساب نياورده است. به طورى كه سيد حسن موسوى چلك مديركل دفتر امور آسيب‌ديدگان اجتماعى بهزيستى كشور در اين ارتباط به خبرنگار ايلنا عنوان مي‌كند كه اگرچه شغل زباله‌گردى از سخت‌ترين و خطرناك‌ترين انواع كار براى كودكان است اما بهزيستى در برابر آنها وظيفه‌اى ندارد و وزارت كار مسئول آنها است.
عضو كانون فرهنگى ـ حمايتى كودكان كار نيز مي‌گويد: از كاندوم تا سوزن و سرنگ و انواع و اقسام كثيف‌ترين اجسام درون مخازن زباله موجود است و اغلب اين كودكان در معرض بيماري‌هايى همچون ايدز، هپاتيت، وبا و غيره هستند.
او ادامه مي‌دهد: حرف هميشگى انجمن‌هاى حمايتى كه در زمينه كودكان فعال هستند اين بوده كه اگرچه نمي‌توان با كاركودك مبارزه و آن را به صفر رساند اما حال كه برخى از كودكان به علت شرايط كارى مجبور به كار هستند پس بايد كارى كرد تا ضررهاى ناشى از شغل به حداقل‌ رسيده و آنها را از حق كودكى محروم نكرد. تا به اين وسيله به كودكان آسيب‌پذير فرصت دهيم تا در سن اوج كودكى به نيازهاى خود برسند.
پناهى اضافه مي‌كند: در ميان كودكان بازيافتي، كودكان و نوجوانانى وجود دارند كه استعداد بالايى در يادگيرى و كسب علم دارند، بهتر است تا كودكان زباله‌گرد شناسايى و ميزان توانايى آنها سنجيده شود؛ اگر شهردارى به جاى استفاده از كار اين كودكان مراكز خاصى را در مناطق آسيب‌پذير تهران به اين كودكان اختصاص دهد، مي‌توان با آموزش و حمايت از اين دسته كودكان، خطرات و آسيب‌هاى ناشى از اين كار را به كمك انجمن‌هاى حمايتى و يارى مردم در كودكان به حداقل رساند.

خطر اعتياد در كمين كودكان زباله‌گرد
عضو كانون فرهنگى ـ حمايتى كودكان كار احتمال گرايش اين دسته از كودكان را بالاى 100 درصد برآورد مي‌كند و به ايلنا مي‌گويد: كودكان بازيافتى دو روز سختى را تحمل مي‌كنند، سه روز ديگر هم تحمل مي‌كنند اما روز پنجم از سوى افراد سودجو يا باندهاى كمين كرده مورد سوء استفاده واقع مي‌شوند به طورى كه كودك بازيافتى ترجيح مي‌دهد به جاى حمل يك كيسه سنگين و چندش‌آور زباله و سود كم، دو مثقال هروئين را جابجا كرده و از شر كيسه بدبوى زباله خلاص شود.
به گفته پناهى حتى اگر بوى نامطبوع زباله هم كودك را وسوسه نكند به طور حتم مريضى پدر، داد صاحب‌خانه و ساير فشارهاى اقتصادى باعث تن دادن به هزار خطر ديگر مي‌شود.
قاسم‌زاده عضو كميته هماهنگى شبكه يارى كودكان ايران نيز درگفت‌وگو با ايلنا تاكيد مي‌كند: ‌اكثر زباله‌گردها حاصل خانواده‌هاى معتاد بوده كه متاسفانه خود آنها هم در دام اعتياد گرفتار مي‌شوند.
او ادامه مي‌دهد: بر حسب مقاوله‌نامه سازمان جهانى كار در مورد منع بدترين اشكال كار براى كودكان كه به امضاى ايران نيز رسيده، بايد كودكان را از زباله‌گردى كه از مشاغل پرخطر و آسيب‌زا براى كودكان و نوجوانان به شمار مي‌رود، منع كرد اما تعداد اين كودكان در خيابان‌ها و لابلاى زباله‌هاى معلوم بسيار زياد شده است.
قاسم‌زاده اضافه مي‌كند: هيچ مرجعى براى رسيدگى به كودكان زباله‌گرد تهرانى وجود ندارد و اين دسته از كودكان ميان وزارت كار، بهزيستي، شهردارى و وزارت بهداشت پاسكارى مي‌شوند.
او ادامه مي‌دهد: بارها براى بررسى اين معضل با شهردارى تهران تماس گرفتيم اما شهردارى به راحتى اين مسئله را انكار كرده و با اعلام اينكه اين كودكان ارتباطى با شهردارى ندارند موضوع را پشت گوش مي‌اندازند اما عكس‌ها و مداركى موجود است كه نشان مي‌دهد شهردارى در اين زمينه طمع كرده و اغلب كودكان و نوجوانان با برخى از شركت‌هاى خصوصى و پيمانكاران شهردارى در اين زمينه قرارداد دارند؛ به طورى كه آرم‌هاى چاپ شده بر روى لباس اين كودكان به خوبى گوياى تخلف پيمانكاران شهردارى در اين زمينه است.
كودكان زباله گرد يا به قول انجمن هاى حمايتى ، كودكان بازيافتى ، به بوى نامطبوع زباله عادت كرده اند اما اين معضل به معناى آن نيست كه مسئولان ، حال مى خواهد وزارت كار باشد يا وزارت بهداشت ، سازمان بهزيستى يا شهردارى ، با پاسكارى آن ها مهر تائيدى بر روى كار دشوار اين كودكان بزنند .
گزارش: سميه جاهد عطائيان



No comments:

Post a Comment