جنبش خرداد
سرویس گزارش جهان- اینجا جنوب تهران است.جاده ای که به بهشت زهرا (س) میرسدو این کودکان، همان حوریان بهشتی اند که با دسته دسته گلهایی که می فروشند، زندگی می کنند.
چشمانشان درخشش خاصی به خود می گیرد وقتی زیر آفتاب گرم و سوزان تابستان وبادهای سرد و سخت زمستان، تنها یک ماشین بین صدها ماشین رهگذر، توقف می کند تا شاید با خریدن شاخه گلی دلشان را شاد کند.
خستگی و گرسنگی معنا ندارد وقتی هیچ ماشینی نایستد.
چشمان مادر به راه است تا بلکه فرزندش از راه برسد و پیام آور لقمه نانی باشد تا غذایی از دست معصوم گل فروش کوچکش فراهم نماید و دور سفره بنشینند.
هنوز خورشید بالا نیامده بود که مادر بدرقه شان کرد و نزدیک ظهر که می شود، مادر نگران نان آور گل فروشش می شود.
اینجا همه گل به دست اند و چشم به راه.
اینجا جنوب شهر تهران، پایتخت ایران است!
چشمانش به جاده اي طولاني خيره است و انتظار مي كشد،آرام و قرار ندارد و تمام حواس خود را به نقطه اي معطوف كرده، به آن نقطه اي كه ماشيني در حال آمدن است تا به طرف آن بدود و از رقيبان خود جلو بزند.چهره اش بر اثر تازیانه بادهای سرد پائیزی بیابان خشک و قرمز شده است. همان گونه كه به سمت ماشين ها مي دود، مي گويد اسمش محبوبه است و ۱۵سال سن دارد. اما جثه كوچك محبوبه، يكي از گل فروشان نوجوان اين اتوبان ۱۵ساله به نظر نمي آيد، هر چند كه دستانش بسان کسی است كه سال هاي سال خارهاي زندگي را چيده و پوست خشك صورتش سيلي زمانه را به جان خريده است. مجبوراست به همراه برادرش كه او هم گل فروش است براي تأمين خرج خانواده كار كند، دلش برای درس و مدرسه لک زده است ولی به خاطر غیبت های مکررش برای کار از مدرسه
” هفته ای حداقل 2 نفرشان برای فرار از دست شهرداری و نیروی انتظامی و یا بی احتیاطی رانندگان در این جاده کشته می شوند ولی این باعث نمی شود خانواده این کودکان آنها را از کار منع کنند و بعضا به اجبار آنها را به سر کار می فرستند. “
اخراجش کرده اند و دیگر نتوانسته و نگذاشته اند که به تحصیلش ادامه دهد.
او و همکاران کودکش50 شاخه گل در دستانش را از بازار گل به قیمت 3000 تومان ميخرند و 5000 تومان ميفروشند. 2000 تومان سود را به ازاي تمام خطرات به جان ميخرند. چند هفته پيش يكي از دوستانشان از ترس ماموران انتظامي به سمت جاده فرار كرده و اتومبيلي با آهنهاي سردش جان دستان گرم او و گلهاي زردش را گرفته بود.آنها می گویند هفته ای حداقل 2 نفرشان برای فرار از دست شهرداری و نیروی انتظامی و یا بی احتیاطی رانندگان در این جاده کشته می شوند ولی این باعث نمی شود خانواده این کودکان آنها را از کار منع کنند و بعضا به اجبار آنها را به سر کار می فرستند.
دستان دخترك پر از گلهايي بود كه هيچ عطري براي تمناي فروش نداشت. درست برعكس گلفروشيهاي پر زرقوبرق بالاي شهر. چهره دخترك و ديگر بچههايي كه گل ميفروختند با چهره بچههايي كه بيهيچ دغدغهاي براي رد شدن از خيابان دست پدر مادرشان را ميگيرند، زمين تا آسمان فرق داشت. گلهايي هم كه در دستان كوچكاش بودند همه تمناي فروش داشتند. تمناي پولي كه حداقل براي خوردن يك ساندويچ كفايت كند.
سالهاست هنگام عبور از جاده بهشتزهرا به كودكان گلفروش برميخوريم اما به نظر ميرسد وضعيت اسفبار اين كودكان هنوز زنگ خطرها را براي مسوولان به صدا درنياورده تا براي رسيدگي به وضعيت آنها در راستاي ساماندهي شرايط فعلي، اقدامي هرچند كوچك اما موثر انجام دهند. بر اساس قانون وظیفه رسیدگی به وضع این گل فروشان بر عهده نیروی انتظامی و شهرداری است اما وقتی از هر کدام از این ارگانها پیگیر این مطلب می شویم ،آن رامحول به سازمان دیگر می کند.
یکی از ماموران شهرداری ناحیه 5 منطقه 19 سد معبر و ايجاد ترافيك در اتوبان بهشت زهرا را از مشكلات اساسي اين اتوبان ذكر كرده و مي گويد: اين اتوبان به دليل ترافيكي كه گل فروشان ايجاد مي كنند، هفته اي دو كشته بر جاي مي گذارد.
به گفته این مامور ابتداي اتوبان ايراني ها مي ايستند و از وسط اتوبان به بعد خارجي ها(افغاني ها) مي ايستند و گل مي فروشند. هر يك از افغاني هايي كه دراين اتوبان مشغول هستند حدود ۳۰ نفر از نزديكان خود را
” چند هفته پيش يكي از دوستانشان از ترس ماموران انتظامي به سمت جاده فرار كرده و اتومبيلي با آهنهاي سردش جان دستان گرم او و گلهاي زردش را گرفته بود. “
به اين مكان آورده و بر ازدحام اين مكان افزوده اند. وی که تمایلی به فاش شدن نامش نداشت ادامه داد: شهرداري مأموريت و اجازه اجرايي و قانوني براي برخورد با سد معبر و گل فروشان را دارد اما دادسراي شهرري اجازه نمي دهد تا برخورد قانوني با آنها شود چرا كه معتقد است، گل فروشي جرم نيست.
اين مأمور ادعا مي كند: بيشتر نوجوانان اين اتوبان،آلوده به مواد مخدر از جمله شيشه، ترياك و غيره هستند و از آنجايي كه گل فروشي راحت ترين كار و براي آنها پر در آمدترين شغل است به اين جا مي آيند و گل مي فروشند. وی می گوید شهرداری چند غرفه فروش گل در داخل بهشت زهرا احداث کرده است اما وي علت رغبت نداشتن گلفروشهاي جاده بهشت زهرا(س) به فعاليت در غرفههاي مربوطه و اصرار آنها به فروش گل در سطح جاده را اينگونه بيان می کند: اگرچه برخي از شهروندان گل مورد نياز خود را از مركز فروش گل در داخل بهشت زهرا ميخرند، اما بخش قابل توجهي از مردم نيز هستند كه از سر دلسوزي ترجيح ميدهند گل و گلاب مورد نياز خود را از كودكان گلفروش كنار جاده خريداري كنند، ضمن اينكه متاسفانه در اين ميان هستند افرادي كه ترجيح ميدهند به جاي اينكه مسافتي را تا مركز فروش گل در داخل بهشت زهرا طي كنند، داخل ماشين بنشينند و اين كودكان گلفروش خود به نزدشان آمده و بدون اتلاف وقت از آنها گل بخرند و جالب اينكه اين كودكان گلفروش و صاحبكاران آنها نيز با اطلاع از همين استقبال مردم از بازاري كه دارند، حاضر نيستند گلفروشي در جاده را رها كنند. وي در حالي كه عصباني به نظر مي رسد ادامه مي دهد:اين مسأله بدون درگيري قابل حل است اگر راهنمايي و رانندگي همكاري كند شاهد تصادفات ناگوار نخواهيم بود. اين مأمور شهرداري ادامه مي دهد: راهنمايي و رانندگي با مستقر كردن يك مأمور در هر ۱۰۰ متر مي تواند از بروز حوادث ناگوار رانندگي كه عمدتاً به خاطر توقف رانندگاني كه براي خريد گل توقف مي كنند، جلوگيري كند.
این در حالی است که جانشين رئيس پليس راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ از كوتاهي شهرداري
” بر اساس قانون وظیفه رسیدگی به وضع این گل فروشان بر عهده نیروی انتظامی و شهرداری است اما وقتی از هر کدام از این ارگانها پیگیر این مطلب می شویم ،آن رامحول به سازمان دیگر می کند. “
تهران براي جمعآوري سدمعبردستفروشان و بخصوص كودكان گلفروش حاشيه جاده بهشت زهرا كه موجب افزايش ترافيك و احتمال بروز تصادفات ميشود، انتقاد ميكند. سرهنگ مجيد پريزاد: حضور دهها كودك كم سن و سال گلفروش در حاشيه جاده بهشتزهرا و اتوبان تهران قم بيانگر اين است كه شهرداري در انجام مسووليت محوله كوتاهي ميكند كه اين مساله بروز تصادفات و بخصوص تصادفات منجر به فوت را افزايش داده و ضروري است شهرداري تهران بويژه شهرداري منطقه 19 راهكار جدي در اين زمينه بينديشد.
فروشندگان اين گلها معمولا از ساكنان مناطق اطراف بهشت زهرا مانند اسلامشهر، صالحآباد، باقرآباد، ورامين و… هستند كه به دليل وضع بد مالي خانواده ناچارند از راه فروش گل امرار معاش كنند.اگر شانس بياورند و نيروي انتظامي دستگيرشان نكند يا بساطشان توسط ماموران سد معبر شهرداري جمع نشود، آن وقت است كه تازه بايد تمام طول روز زير آفتاب گرم تابستان و سرماي سخت زمستان به انتظار فروش گلهايشان بنشينند و در پايان كار روزانه، خسته از تمام ناملايمات زندگي از مجموع چند ده هزار تومان فروشي كه داشتهاند، تنها مبلغ اندكي به آنها برسد.
با اين حال حضور پررنگ اين كودكان در حاشيه جاده بهشتزهرا بيانگر اين است كه عليرغم وعدههاي داده شده طرحهاي ساماندهي گلفروشهاي جاده بهشت زهرا هنوز راه به جايي نبرده است و مسوولان اين كودكان را به فراموشي سپردهاند و در اين ميان هر يك تلاش ميكنند با رفع مسووليت از خود اين وظيفه را بر دوش سازمان ديگري بيندازند راهنمایی و رانندگی كه تنها به حضور در مناسبتهای خاص در حاشیه این جاده اكتفا كرده و شهرداری نیز فقط چند كانكس گلفروشی در داخل بهشت زهرا راهانداخته است، كانكسهایی كه معمولاً گلها را 2 برابر قیمت بچههای گلفروش میفروشند.
شاید بارها جلسات متعددی در دستگاههای مربوطه برای ساماندهی این وضعیت، تشكیل شده و تصمیمات متعددی بر روی كاغذ نوشته شده باشد اما آنچه امروز، مهم است این است كه این بچههای گلفروش هنوز در حاشیه جاده بهشت زهرا هستند، نفس میكشند و به دنبال به دست آوردن اسكناسی همپای ماشینها میدوند
.
No comments:
Post a Comment